خب دو دقیقه پیش تمامش کردم
آن دختر!
آخرین کتاب روث ور
راوی داستان هانا جونزه
کسی که ده سال پیش مرگ یا در واقع قتلِ هم خونه اش «آپریل» رو از نزدیک دیده و همچنین توی دادگاه شهادت داده نگهبان خوابگاه یعنی «جان نویل» رو موقع خروج از ساختمون مشترکشون دیده
جان نویل به مدت ۱۰ سال تو زندان اصرار به بی گناهیش می کنه اما خب..
می میره.
و حالا هانا با شنیدن خبر مرگ کسی که به قتل دوستش متهم بود دوباره بهم میریزه و گذشته براش زنده می شه
گذشته...
ده سال قبل
هانا جونز یه دختر معمولی که با تلاش زیاد دانشگاه آکسفورد قبول میشه رشته ی ادبیات انگلیسی
میره اونجا و با آپریل هم خونه می شه
آپریل یه دختر خیلی خوشگل و رویایی و همینطور از خانواده ای بسیار ثروتمند و سرشناسه
همه می گن با پول پدرش آکسفورد قبول شده...
هانا خیلی جذب آپریل می شه
آپریل ولی یکم... خاصه؟ اخلاقای خاص خودشو داره
چون خیلی خوشگله همه تو کفشن
از طرفی خیلی بی پرواست و اهل خوش گذرونیه...
تو طول داستان با اکیپ دوستانه ی هانا و آپریل اشنا می شیم
آپریل با همشون شوخیای ناجوری داشته
با دو تا از پسرای اکیپ رابطه داشته
کلی قضایا بوده که با خوندن کتاب فقط یه حدس به حدسایی که راجع به هویت قاتل می زنید اضافه می شه... البته که جان نویلی که مرده همچنان متهم اصلی پرونده بود ولی...
حس می کنم خیلی بد خلاصش کردم
سردرد دارم و خستم😂
و یه کتاب دیگرم هفته ی پیش خوندم که گشادیم میشه بنویسمش
هرچی بیشتر میگذره بیشتر یادم میره
حافظه نیست که-_-
YOU ARE READING
كتابخونه ي من🪴
Randomمعرفیِ کتابایی که می خونم *ژانر مورد علاقه ام کتابای جنایی-معمایی عه
