دلم رو ریش ریش میکردم
شاید که اون بیاد ببینه
رهگذری عبور میکرد و به من
خندید و گفت:(الکی کاری نکن
اون نه میبینه و نه توجه میکنه.)
بهش گفتم شاید توجه نکنه اما
یک نگاه که میکنه از سر اون نگاه
شاید بگه بیچاره اون و از سر همون
بیچارگی به من نگاهی بکنه...
ولی دلم ریش ریش و اون نه نگاهی
کرد و نه توجهی،درست میگفت اون
رهگذر که دل من بازیچه روزگار بی رحمه...
حالا دل منه شکسته یا دل اون که معشوقش
برگشته...!؟
YOU ARE READING
🖤جرمی به نام عشق🖤
Randomاین بوک رمان نیست...☘ داستان نیست...🌼 فن فیک و فن آرت هم نیست...🍁 این جا من شعرها و چیزهایی که موقع خوندن هر کدوم از رمان ها و فن فیک ها به من الهام شده رو نوشتم🍓 پس من نوشتم و مینویسم و شما بیان و بگید اسم اون داستان و رمان و فن فیک چیه!!🍒 این...