_"امروز مهمان برناممون کسی نیست جز شخصی که رکودو های جهانی رو جا به جا کرده و بین جوونای این نسل خیلی محبوبه ، فرشته ی خوش صدا پارک جیمین دوست داشتنی." گوینده گفت و با اشاره به جیمین فهموند که میتونه صحبت کنه.
صدای خنده های پسر توی میکروفن مخصوص پخش شد و دل شنونده هارو لرزوند: "اوه هیچ وقت برام عادی نمیشه ، همگی سلام من پارک جیمین هستم و امیدوارم که از شنیدن این برنامه ی صوتی لذت ببرین."
_"جیمین شی با توجه به سر و صدای البوم جدیدتون میخوام ازتون درخواست کنم که لطفا برامون بخشی از لیرینک یکی از ترک های البوم رو زنده اجرا کنین."لبخند محوی زد و با خوشحالی خطاب به گوینده گفت: "حتما!"
و شروع به خوندن کرد:"언제부터였을까?
از کی این داستان شروع شد؟눈앞에서 웃고 있는 모두가 무섭게 느껴져
از همه کسایی که جلوم لبخند میزنند میترسم도망치려 했지만
تلاش کردم تا فرار کنم، اما갈 길을 잃어버린 지금의 너
این تویی که در این لحظه مسیرت رو گم کردی술 취해 잠들고
وقتی خوابیدم، شبیه آدمای سرمست شدم기억이 나지 않을 때
که هیچی از قبل یادش نمیاد생각해 봤어 지금 내가 뭘 하고 있는 건지
بهش فکر کردم، من الان اینجا دارم دقیقا چه غلطی میکنم؟왜 나만 이런 건지 아니 모두가 그렇지
چرا من تنها کسیم که این شکلیه؟ نه، همه این شکلین (سردرگم)매번 괜찮은 척하는 내 모습이
دیدن خودم که همیشه تظاهر میکنم حالم خوبه한심하게 느껴져
ناراحت کننده و دردآوره똑같은 하루가 (똑같은 하루가)
یه روز دیگه هم (یه روز دیگه)또다시 흘러가 (또다시 흘러가)
دوباره همین شکلی سپری میشه (سپری میشه)얼마나 버텨야
چقدر دیگه باید تحمل کنم나 돌아갈 수 있을까?
تا بتونم برگردم و از نو شروع کنم؟
차갑고 쓸쓸한 밤
یه شب سرد و تنها아무 생각 없이
بدون هیچ فکری و ایدهای불 꺼진 방안을 걸어 나 홀로
توی اتاق تاریکم تنها قدم میزنم괜찮다 했었지만
گفتم حالم خوبه점점 날 잃어가는 것만 같아
اما در واقع حس میکنم که دارم آروم آروم خودم رو از دست میدم."با پایان صدای دلنشین و بهشتی پارک جیمین سکوت نسبتا طولانی توی استدیو برقرار شد که نهایتا به پخش اگهی بازرگانی ختم شد.
_"جیمین شی حالتون خوبه؟" گوینده که خانمی میانسال بود پرسید و با نگرانی به چشم های خیس جیمین خیره شد.
جیمین دستمال رو از دست سجین گرفت و بعد از پاک کردن اشک هایی که نمیدونست کی بهشون اجازه باریدن داده بود لبخندی زد و گفت: "بله حالم خوبه ، این فقط... حساسیت ساده ای به فصل هاست."
هم خودش و هم سجین هردو میدونستن که جیمین چیزی جز دروغ به زبون نیاورد اما تنها به همین پاسخ بسنده کردن و هیچ کدوم به روی هم نیاوردن که از حال دل دیگری خبر دارن.
YOU ARE READING
𝗙𝗮𝗰𝗲
Randomتو این دنیا هیچ چیز قرار نیست طبق خواسته های ما پیش بره ، اصلا آدم هایی که اطرافمون میبینیم خود واقعیشون هستن؟ جانگ کوک مدت ها بود که جیمین رو بخاطر بی توجهی هاش از دست داده بود و جیمین سال ها بود تلاش میکرد اتشی که رها شدن از جانب جانگ کوک به جونش...