"یونگی عزیز،
تو تنها نیستی
حالا یه خانواده کوچیک داریاون پسر
با موهای لخت و سیاه رنگش
با اون آغوش های کوچک و گرمش
حکم یک خونه رو برات دارهیه خانواده
یه مکان امنی که بهش تعلق داریروز ها رو بخاطر دوباره دیدن اون سپری میکنی
خودت متوجه نیستی....ولی اون شده دلیلی برای ادامه دادناون شده هدف و امیدت برای ادامه این زندگی
امید به دیدن دوباره مردمک های شفافش
امید به شنیدن صداش و امید به دیدن لبخند هاشلبخندی که مثل گیاهی سمج، از بین خرابه ها قد علم کرده
و مثل بختک روی تو می افته و لب هات رو برای زدن لبخند کِش میاره"میخوام برای همیشه کنارش باشم.....
~•~•~•~•~•~•~•~•~
بلو رایتر💙🦋
نمیدونم چرا همیشه وقتی مثل خر تو گل کردم و کلی کار سرم ریخته، یه عالمه ایدهِ برای فیک های جدید سراغم میاد:")
و تنها کاری که میتونم بکنم اینکه گوشه ای یادداشت شون کنم تا تابستون روشون کار کنم🚬زینگ زانگ👇⭐
YOU ARE READING
Promise [Yoonmin]~|completed
Fanfiction↴ేخلاصه تو قول دادی که برمیگردی...پس من تا ابد منتظرت میمونم. {عاشقانه ای از جنس جنگ و انتظار....} (پارت ها کوتاهه) •~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ 🎥ే نام ⪼『قول -- Promise 』 🐈⬛ే کاپل ⪼ یونمین 📓ే ژانر ⪼ انگست، رمنس، سد اند ✒️ే نویسنده ⪼ بلو رایتر 📽ే وضع...