ღ 𝖬𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝖴 : 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀

101 34 2
                                    

-

˗ˏˋ 𝖬𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝖴 ´ˎ˗
𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀
𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾

-

× وارنینگ: مقدار خیلی کمی اسمات :> ×

هربار که پلک‌هاش روی هم می‌افتاد و تا مرز خوابیدن می‌رفت، پسر کناریش مشغول تایپ می‌شد و صدای صفحه کلید خوابش رو از سر می‌پروند.

جیسونگ نگاهی به صفحه لپ‌تاپ که نورش کم‌تر از حالت عادی بود انداخت و بعد لب‌هاش رو جمع کرد. هیچ چیزی از کلمات انگلیسی روی صفحه متوجه نمی‌شد و این ناراحتش می‌کرد، چون حتی نمی‌تونست درباره کار با مینهو حرف بزنه.

پسر کوچک‌تر نمی‌تونست بخوابه و حالا که مینهو بهش بی‌توجهی می‌کرد، حوصله‌ش حسابی سر رفته بود. برای همین تصمیم به جلب توجه مردی گرفت که چشم‌هاش روی صفحه دسکتاپ قفل شده بود و انگشت‌هاش روی کیبورد می‌چرخید.

جیسونگ دستش رو از زیر پتو بیرون اورد، و روی شکم مینهو گذاشت و شروع به نوازش پسر بزرگ‌تر کرد. سرش رو بالا گرفت و به مرد زندگیش خیره شد اما برخلاف انتظار حتی این کار هم باعث نشد توجه مینهو از روی لپ‌تاپ و کاری که انجام می‌داد برداشته بشه.

ابروهای جیسونگ در هم گره خوردن و پسرک لب‌هاش رو جلو داد. نگاهش رو از مینهو گرفت و مجبور به استفاده از آخرین روشش شد. در عرض یک ثانیه، لپتاپ رو بست و از دست مینهو بیرون کشید و گوشه دیگه تخت گذاشت‌.

«جیسونگ!»

صدای اعتراض مینهو بلند شد اما جیسونگ اصلا جا نخورد. خوب می‌دونست با این کار مردش رو عصبانی می‌کنه ولی خود همین آدم راه چاره‌ای دیگه‌ای براش نگذاشته بود!

جیسونگ "هوم" زیرلبی گفت و خودشو روی بدن پسر بزرگ‌تر کشید. دست‌هاش روی شونه‌های مینهو قرار گرفتن و پاهاش رو دو طرف یکی از پاهای مینهو گذاشت. چونه‌ش رو به لباس مشکی مردش کشید و نفس عمیقی گرفت و بوی عطر گرون‌قیمت اون پسر رو به ریه‌هاش وارد کرد:
«هفت روز به خاطر کارت سفر بودی و تازه یک ساعته که رسیدی سئول! بازم می‌خوای کار کنی؟»

مینهو دستش رو به کمر پسرک رسوند و در حالی که نازش می‌کرد گفت:
«اتفاقا چون هفت روز شرکت نبودم، کارها روی هم تلنبار شده!»

اخم جیسونگ غلیظ‌تر شد:
«بذارش برای بعد! چون کارهایی که من باهات دارم هم روی هم تلنبار شدن!»

پسر بزرگ‌تر دستش رو از کمر جیسونگ تا روی باسنش کشید و گفت:
«و سونگی با من چی کار داره؟»

جیسونگ کمی ادای فکر کردن در اورد و بعد در جواب مینهو گفت:
«هوم... خب اول می‌خوام چند دقیقه صورتت رو ببینم. احساس می‌کنم بعد از هفت روز ندیدنت، قیافه‌ت یادم رفته.»

「 𝖯𝗂𝖾𝖼𝖾 」Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ