بدون سلام مکالمه رو شروع کنیم، تو با چشمای من دیگه دیده نمیشی اما هنوزم با قلبم حس میشی. فکر کنم اکر یکی بخواد روزی داستان عاشقیه مارو بنویسه باید دم مرگ باشه چون اونطوری میتونه ارزش سه کلمه رو درک کنه زمان، اطرافیان، مرگ.
داستان ما، رمان عاشقانه ای نبود لویی، داستان ما یک داستانِ کوتاه با پایان باز بود که نویسندش به دلیل آلزایمر نمیتونه از احساساتی که به داستانش داشت، دوباره بنویسه.
میگن بعد گذشت دو هفته که یک نفر رو میبوسی DNA و بقیه چیزایی که بهت از دهنش داده کاملا ناپدید میشن. حداقل فهمیدم معتادت نیستم چون یک معتاد بخاطر کمبود دوپامین تو بدنش گریه میکنه و دوپامین بیشتر میخواد، اما تو هیچی برای من تو وجودم نذاشتی.
ESTÁS LEYENDO
28 days without U [L.S] Persian translate
Romance[Persian translation] بیست و هشت روز بدون تو با بیست و هشتا نامه که داخل اون دفترچه مشکیه، همون که کنار تختت بود نوشتم... میدونم داری بهم گوش میدی و مواظبمی...منم عاشقتم داستان کوتاه درباره احساسات هری بعد از خودکشی لویی، اما بعد ۲۸ روز چه اتفاقی م...