انتقام و آبرو فصل 8 تا 11

336 12 0
                                    

 فصل8


امیلی

داخل کتابخانه چهارزانو روی زمین نشسته بودم. تاس رو انداختم و خطاب به جرجیو گفتم:

"سه آوردی!"

و بعد مهره اونو سه خونه جلوتر بردم. نیم نگاهی به من انداخت و پوزخندی زد. همانطور که روی مبل کمی دورتر از من نشسته بود پای بلندش رو روی پای دیگه انداخت و به بازی با گوشی تلفنش ادامه داد. هیچ وقت از من سوالی نمیپرسید و سر صحبت را با من باز نمیکرد اما اگر باهاش صحبت میکردم و سوالی میپرسیدم جوابم رو میداد. البته اگر جواب، یکی از خط قرمزهای خانواده محسوب نمیشد.

چون بعد از اصرارها و حتی تهدیدهای من باز هم حاضر نشد با من مار و پله بازی کنه، به نیابت از اون داشتم خودم با خودم بازی میکردم. مهره اش رو جلوتر بردم و پرسیدم:

"از کارلو خبر نداری؟ نمیدونی کی برمیگرده؟"

بدون اینکه نگاهش رو از گوشیش بگیره جواب داد:

"رئیس هیچ وقت برنامه اش رو به کسی نمیگه. هیچ کس واقعا نمیدونه اون کی میره و کی میاد. همهی کاراش غافلگیر کننده اس"

"اصلا کجا رفته؟ منظورم اینه که خیلی پیش میاد که اینجوری یک هفته یک هفته بذاره بره؟"

"بعد از کاری که تونی کرده حرف مفت بین خانواده ها زیاد شده. رئیس داره ترتیب هر کسی که شایعات کثیف پشت سرش راه انداخته رو میده"

ابرویی بالا انداختم، "ترتیبشون رو میده؟"

نیشخندی معناداری زد که دوزاریم افتاد و آهی کشیدم:

"چقدر آدم کشتن برای شماها راحته"

گوشیش رو گذاشت کنار و با صدایی محکم پرسید:

"میدونی متن قسم مافیا چیه؟"

"راستش نه. این اولین باره که افتخار زندگی کردن با شما بچه ها نصیب من شده"

با تمسخر گفتم اما اون بی توجه به من گفت:

" از این به بعد خودم را وقف خانواده می کنم. خیانت گناهی برابر با مرگ است که من و هر کسی به من وابسته باشد ، سزاوار آن خواهد بود. زندگی من متعلق به توست؛ مرگ من متعلق به توست. هر زمان و هر کجا که آنها را اراده کنی، در اختیارت خواهند بود."

جرجیو هر کلمه رو جوری از حفظ و با احترام ادا میکرد انگار که کلمات کتاب مقدس هستند. البته فهمیدم که برای اون این کلمات واقعا مقدس هستند و قلبا بهشون اعتقاد داشت. دوباره تاس رو پرتاب کردم و در حالی که مهرهی خودم رو حرکت میدادم، با اینکه از جواب میترسیدم پرسیدم:

"این یعنی کارلو علاوه بر اینکه خود خیانتکار رو میکشه، خانواده شون رو هم از بین میبره؟"

انتقام و آبروNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ