« ووت و کامنت یادت نره نظراتتون برام مهمه ۰-۰»
.بعد از رفتنه جیمین، تهیونگ نگاهی به جونگکوک کرد که دوباره به انسان تبدیل شده بود
" گ-شنت نیست..؟"
سعی در عوض کرنه جوِ سنگینشون کرد و با بلند شدن از جاش به سمته اشپزخونه حرکت کرد
" غذای من یه چیز دیگست "
مرد با صدای بم شدش گفت و با نیشخند به تهیونگ که متعجب بهش نگاه میکرد نگاه کرد
" چ-چی ؟"" هوممم...یچیزی مثل یه بیبی بویه کیوت که موهاش مشکیه و تیشرتو شلوارک پوشیده "
از جاش بلند شد و به سمته تهیونگ رفت کمرش رو گرفت و با نزدیک کردنش به خودش روی لب هایه نرمش زم زمه کرد و بعد دو گوشتهی نرم و خواستنی پسر رو بین لباش گرفت،به ترتیب لبه بالا و پایینش رو مک زد و از حسه خوبی که گرفت اومی کشید
نفسه تهیونگ حبس شده بود، حرکات نرم و عمیق جونگکوک باعث هارد شدن پایینتنش میشد و دروغ بود اگه میگفت خوشش نمیاد. اهی کشید و سعی کرد تو بوسیدن همکاری کنه
تهیونگ دستاشو دور گردن جونگکوک حلقه کرد
و جونگکوک با این حرکت حریص تر شده و با یکی از دستاش پر قدرتش چنگه محکمی به باسن خوش فرم تهیونگ زد و با اون یکی از روی شلوار دیکش رو محکم فشارش داد" ا-اه... ددی...د-درد داره..."
" بایدم درد داشته باشه تا ددی لذت ببره! "
بوسشون رو قطع کرد و لب هاش رو به سمت فک پسر برد و روشون بوسههای داغ و دردناک کاشت
جونگکوک پسرکه بی دفاعی که غرق لذت شده بود رو به راحتی بغل کرد و پاهای تهیونگ به طور خودکار برای این که نخوره زمین دور کمر جونگکوک حلقه شدن." پاهای خوشفرمت فقط برای دوره کمر من بودن افریده شدن کیتن "
در حین حرکت کردن به سمت مبل، در گوش پسر زمزمه کرد و مثل یک شئ شکستنی روی مبل گذاشتش.
بلوزِ خودش و تهیونگ رو دراورد و به نیپل های صورتیش نگاه کرد،
" اااهه د-دییی...ل-لطفاااا "
تهیونگ نیازمند نالید و به چشم های خماره جونگکوک نگاه کرد
" هیشش.. هنوز باهات کار دارم "
نیشخندی زد و لبای باریک شو به نیپل سمت چپ پسر نزدیک کرد و با دست دیگهش که آزاد بود، مشغول پیچوندن و بازی با اون یکی دیگه نیپلش بود. اونقدر محکم مک و گاز میزد که مطمعن بود فردا تهیونگ باید روشون چسبه زخم بزنه
" اهههه د..درد دارههه "
جونگکوک یک باره دیگه به حرف های تهیونگ توجهی نکرد و گازه محکم تری نصبت به قبل از نیپله سمت چپش گرفت، تهیونگ با این حرکت ناخداگاه محکم پایین تنش رو به پایین تنه جونگکوک کوبید که باعثه ناله هر جفتشون شد" اه.. توله وحشی شده؟ میخوای بیشتر از این سفتم کنی ؟ "
تهیونگ که از لذتی که یک دفعه به پایین تنش وارده شده بود خوشش اومده بود باره دیگه محکم تر عضو داغ و خیسش رو از رو شلوار به دیکه جونگکوک مالیدجونگکوک دوباره اهی کشید و بعد شلوارکه مشکی رنگه تهیونگ رو همراه با باکسرش دراورد، با دیدنه رون های پر عسلی رنگه و عضوِ تهیونگ بدونه مکس سرش رو پایین برد و بوسه هایی رو بهشون هدیه داد
رون های تهیونگ رو به نوبت چندین دقیقه مک های محکمی زد و با گاز های ریزی که گرفت مطمعن شد ردشون حداقل برای یک هفته میمونه، روی عضوِ صورتی رنگه تهیونگ بوسه ای گذاشت و با یک دفعه بلعیدنش تهیونگ ناله یه جیغ مانندی کشید
سرش رو بالا پایین میکرد و مک های محکمی میزد هر چند دقیقه یک بار زبونش رو به طولش میکشید و رگه هاش لمس میکرد
تمامه این کارا تهیونگ رو به مرزه جنون برده بود و همینطور ناله هاش رو به اسمون
جونگکوک از حواس پرتیه تهیونگ استفاده کرد و دوتا از انگشت هاش رو وارده سوراخه صورتی رنگش کرد و دست از ساک زدن براش برداشت و محکم تو سوراخش ضربه زد
تهیونگ نالههاش توی اتاق اکو میشد و با بلند ترینشون جونگکوک متوجه شد بالاخره پروستات پسرکشو پیدا کرده
جونگکوک انگشت هاش رو بیرون کشید شلوارش رو پایین داد و یک ضرب دیکه شق شدش رو وارد کرد
برای حواس پرتی سینههای پسر که بخاطر درد و هیجان بالاپایین میشد رو بوسید و دوباره به جون نیپلاش افتاد.
" ف..فااااک ددیییی"
" اه..هوم.. توله دوباره بگو.. ادامه بده "
جونگکوک گفت و ضربه یه محکمی زد
" عاح... ددییی لطفاا سخت بفاکم بده...عاححح "لحظه ای عضو شو خارج کرد و بعد محکم دوباره واردش شد و با سرعت توش ضربه زد
سرعت رو هر لحظه بالا میبرد و صدای برخورد بدنهاشون دیوار رو هم به خجالت کشیدن وادار میکردتهیونگ عضو برامدشو رو گرفت و شروع کرد به پمپ کردن جونگکوک ضربه هاش رو عمیق تر کرد و ناله های مردونه ای که میکرد رضایته خودش رو نشون میداد
. عضو پسر رو از دستش گرفت ادامه داد.
.
.
.
.
یک ساعت بعد :تهیونگ نالهای سر داد و سینهش برای ذرهای اکسیژن داشت التماس میکرد.
تا الان دو بار کام کرده بود ولی جونگکوک هنوز ارضا نشده بودبا دوباره کامی که رو صورتش و بعد گردن و بدنش و در آخر دستش ریخت. زبونش رو روی لب های اغشته به کامش کشید و دهنش رو برای رسیدنه اکسیژن به ریه هاش باز کرد
جونگکوک همینطور که بی وقعه ضربه میزد و اصلا براش مهم نبود تهیونگ سه فاکینگ بار تا الان کام شده بود با حس کردنه اون حسه قبل ارضا شدن لبخندی زد و با بوسیدنه لب های پف کرده یه تهیونگ بالاخره کام شد
" اه...فکر کنم یه حموم لازم داشته باشیم"
" اگر قول میدی خودت تمام تنم رو بشوری و کامت رو از توم پاک کنی بریم.."
_______
اصلا روم نمیشه حرف بزنم حتی....اهم..میدونید من ننوشتمش دیگه ؟
عمیقا کوتاهم بود ولی باور کنید کاری از دسته من برنمیاد =]
YOU ARE READING
black cat
Fantasyکیم تهیونگ رئیس و سهام داره کامله ده شرکت برتره تجاریه کره..چی میشه اگر تک عضوه خانوادش نقشه قتلشو بکشه ؟ و چی میشه اگر سروکله گربه ای تو زندگیش پیدا بشه که نتونه بیرونش کنه ؟...اصلا اون گربه واقعا یه گربست ؟ . . . " فقط کافیه یه انگشتت بهش بخوره...