*ی سال بعد*از زبون کوک:
الان ی ساله که منو تهیونگ باهمیم و الان باهم زندگی میکنیم داشتم با گوشیم ور میرفتم که ته پرید تو بغلم
+کوکیییییییی
_جانم
+میشه بریم خرید تورخداااا
_همین هفته پیش رفتیم عزیزم
+اون هفته پیش بود
_باشو بریم لباس بپوشیم
لپم و محکم بوسید
+مرسی کوکی جونممم
منم محکم لبش و بوسیدم و رفتیم لباس پوشیدم من ی هودی و شلوار جین مشکی پوشیدم ته هم شلوارجین آبی و هودی سفید رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم فروشگاه تهیونگ تو چرخ نشسته بود و بم میگفت کجا برم
+کوکوووو اون بالم لب توت فرنگی هرووو
_بگیرم برات؟
+اهوممم
_بیبی
+اره لطفا کوکی
بالم لب و گرفتم و دادم بش******************
+کوکی اون کفشه ووو
_سایز۴۱؟
+اره*********
بعد سه ساعت برگشتیم خونه و تو ماشین ته خوابش برد بلندش کردم و وارد خونه شدیم و گذاشتمش رو تخت
خریداش و دراوردم و گذاشتم سرجاشون
YOU ARE READING
(My baby boy )
Romance::تو یا اون یارو رو ول میکنی یا ازین جا میری و دیگه پسر من نیستی +... این اولین بوک منه خوشحال میشم حمایت کنید تا در آینده بوکای بهتری بدم اسم:مای بیبی بوی {روز آپ چهار شنبه ها} ژانر:مدرسه ای_اسمات_سافت_بی ال #تهکوک#کوکوی#kookv#teakook