در باشگاه رو باز کرد و یک طرف حوله اش رو که دور گردنش بود روی موهای نیمه خیسش کشید و و بطری آب کنار دستگاه اسکات هاک رو برداشت و چند جرعه ازش نوشید تا گلوی خشک شده اش رو تازه کنه.
صدای کر کننده آهنگ توی سرش کوبیده میشد و همین باعث شد تا چند ثانیه چشماش رو ببنده ونفس عمیقی بکشه.دستهاش رو داخل موهاش برد و اونهارو عقب زد.
از داخل آینه جیسونگ رو دید که از زیر پرس نیمکت بیرون اومد و دوتا وزنه کوچیک به دوطرف میله نصب کرد ودوباره زیر دستگاه رفت و با کشیدن نفسی دستاش رو روی میله گذاشت و بلندش کرد و با چندتا پرس آروم میله رو تا روی سینه اش پایین و بالا آورد.
هیونجین سرش رو تکون داد و با دیدن چهره سرخ شده از فشار و رنگ های بیرون زده ساق دست جیسونگ به سمتش رفت و پاهاش رو دوطرف صندلی نیمکت گذاشت و با گرفتن میله به حرکت کردن جیسونگ کمک کرد و از بالای سر به چشماش خیره شد.
-مجبوری هر سری زیر این دستگاها اینهمه به خودت فشار بیاری؟ها؟!
جیسونگ همونطور که سخت نفس میکشید پرس رو تا روی سینه اش پایین آورد و نفسش رو بیرون داد.
-خفه شو...هیون..جین...کوری مگه
وزنه رو بالای سرش برد و به هیونجین که از بالای میله با یه تای بالا رفته ابرو و موهاش خیس بلندش نگاهش میکرد خیره شد و پلکی زد.
جیسونگ دستش رو روی میله محکمتر کرد و کمرش رو روی نیمکت تکون داد و عقب کشید.
هیونجین نگاهی به جیسونگ انداخت و با تکون نخوردنش نیشخندی زد و خودش رو کمی عقب تر برد و روی پاهاش نشست.
چشمای جیسونگ سریع گشاد شد و خودشو محکم تکون داد.
-چی..چیکار میکنی دراز بدقواره...بلند شو...بلند شو بهت میگمممم
جیسونگ چند بار پشت سر هم و بدون مکث گفت و باعث شد تا هیونجین دستش رو عقب ببره و تکیه بدنش کنه.
-آه..جیسونگا
هیون سری تکون داد و دستش رو به داخل رون جیسونگ برد و آروم آروم دستش رو به بالاتر حرکت داد. حالت ناراحتی به خودش گرفت و به سیب گلوی جیسونگ که بالا و پایین شد نگاهی انداخت.
-حیف شد که نمیتونی از جات بلند بشی
سرش رو کج کرد.
-آخه یه چیز سنگین روی سینته
یکی از دستاش رو که زیر وزنه بود رو آروم عقب کشید و دست دیگه اش رو سمت برآمدگی کمرنگ شلوار جیسونگ گذاشت و فشاری بهش آورد و به چهره سرخ شده اش نگاهی انداخت.
-ه..هیون
هیونجین لبخندی زد و دستی ک زیر میله برای کمک به جیسونگ بود رو بیشتر عقب کشید.
سرش رو پایین آورد و موهاش به دوطرف صورتش ریخت و به لبهای از هم فاصله گرفته جیسونگ نگاه کرد.
-سنگینیِ کیو بیشتر از همه دوست داری هانی هوم؟ سنگینیِ این
دستش رو کامل از زیر وزنه بیرون اورد و دست دیگه اش رو محکمتر از قبل روی برآمدگی جیسونگ فشار داد.
- یا سنگینیِ من؟ اونم روی بدنت؟!
جیسونگ سرش رو از گردنش فاصله داد و زبونش رو روی لبش کشید و سعی کرد که وزنه رو تکون بده.
-هیونا..لط..لطفا کمکم کن
هیونجین با جدیت به چشمای جیسونگ خیره شد.
-جوابم رو بده جیسونگ!
جیسونگ با درموندگی به هیونجین نگاه کرد و به سختی زمزمه کرد
-ت..تو سنگینی..تورو دو..دوست دارم
هیونجین لبخندی از سر پیروزی زد و وزنه رو با یک دست سر جاش گذاشت و دستش رو پشتگردن جیسونگ برد و اون رو بالا آورد. سرش رو کج کرد و با انگشتاش چونه اش روگرفت و سرش رو روبه روی صورتش گرفت.
- آفرین پسر خوب...حالا بگو ببینم
سرش رو جلو برد و لباش رو مماس با لبای جیسونگ گذاشت.
-چی میخوای پرنس...؟ هوم؟
جیسونگ بزاق دهنش رو به پایین فرستاد و با دستای لرزونش پیراهن هیونجین رو چنگ زد.
- هیون...هیونی رو
هیونجین سری تکون داد از روی جیسونگ بلند شد و انگشتش رو روی لبهای جیسونگ کشید.
- هیونی رو بهت میدم عسلی..پسر عسلی من
و کمر جیسونگ رو گرفت و با یک حرکت اون رو بغل کرد و دستش رو زیر پاهای جیسونگ برد و اون رو به سمت رختکن باشگاه برد.