(2)

2K 220 29
                                    

ا شنیدن صداهای بلندی چشم هامو از هم فاصله دادم.
اروم از روی تخت پایین اومدم و به سمت در اتاق حرکت کردم.
با خارج شدنم از اتاق شی محکمی به پهلوم برخورد کرد.
درد زیادی توی تنم پیچید و باعث شد کمی خم بشم.
با شنیدن صدای لطیفی کنار گوشم سرم رو بالا اوردم و به صاحب صدا نکردم
*اوهه، ببخشید جیمینی نمیخواستم بهت اسیب برسونم.
+ا.. امم نه هیونگ مشکلی نیست.
*بیا عزیز دلم برات پماد بمالم تا یه موقع کبود نشه.
با خجالت تا خواستم پیشنهادش رو رد کنم دستم و محکم کشید و من و روی مبل وسط حال نشوند.
دستشو زیر تیشرتم برد و اروم بالا زد.
*اوه، چرا انقد پوستت حساسه به همین زودی کبود شد.
لرزی از تنم بخاطر نوازش هاش روی پوستم گذشت.
همینطور که داشت پوست کبود شده ام رو نوازش میکرد با صدای بلندی گفت
*جونگکوک اون پماد رو از توی کابینت بالا کنار گاز بیار
_میخوای چکار هیونگ
*به تو چه فضول سریع بردار بیا.
با نشنیدن صدایی متوجه شدم رفته پماد رو بیاره.
بعداز چند دقیقه سایه ای روی هردومون افتاد.
_بیا هیونگ
و بعد پماد رو به دست جین هیونگ داد و بعد همونطور بالای سرمون ایستاد.
گونه هام بخاطر تماس دست جین هیونگ به پوستم سرخ شده بودن.
و از همه بدتر بخاطر نگاه کردن جونگکوک به بدنم خجالت میکشیدم.
_هیونگ چرا انقد پوستش سفیدهه
*هیس بزار تمرکز کنم.
و بعد قبل از اینکه پماد رو روی پوستم بماله بوسه ای کوتاه روی جای کبود شده گذاشت.
از خجالت کم مونده بود مثل بستنی اب شم برم توی زمین.
جین هیونگ بعداز زدن پماد روی پهلوم از سر جاش بلند شد.
تا خواستم بلند شم صدای نامجون هیونگ بلند شد.
٪گایز اماده شید باید بریم کمپانی.
×برای چی؟
٪نمیدونم شاید برای آشنایی با استف ها، شایدم برای تست کردن دوباره صداهامون،
×اها اوک

***

رو به روی کمپانی ایستادیم و اروم از ون مشکی رنگی که برامون فرستاده بودن پیاده شدیم.
اولین نفر نامجونی هیونگ و بعد تهیونگ بعدم من و پشت سر من بقیه اعضا پیاده شدن.
برای وارد شدن به ساختمون کارت های مخصوصمون رو نشون دادیم و بعد وارد اون ساختمون بزرگ شدیم.
اون ساختمون کمی قدیمی بود
با دیدن افراد زیادی داخل اون کمپانی تعجب کردم.
به سمت جایی که ادرس داده بودن رفتیم و وارد اتاق کوچیکی شدیم.
همونطور ساکت روی صندلی های گوشه اتاق نشسته بودیم که در اتاق باز شد و تعداد زیادی ادم ریختن داخل.
بنگ شی هیوک جلو اومد و با همه ما دست داد.
بعدم به سمت افراد حاضر در اون اتاق رفت.
اشاره ای به فرد قد بلندی کرد و گفت
•ایشون جونگ میانگ هستش میکاپ ارتیست
بعد به سمت دختر قد کوتاهی رفت
•ایشونم یکی دیگه از میکاپ ارتیست هستن. اسمش مین سوجونگ
بعد به سمت مرد چهارشونه و خوش هیکلی که اون گوشه ایستاده بود رفت و دستش و رو شونه هاش گذاشت
•ایشونم استاد جینگ هان، و قراره با شما رقص های زیادی رو تمرین کنن.

و چند نفر دیگه رو معرفی کرد همه شون یا میکاپ ارتیست بودن یا استایلیست یا محافظ و اینا.
بعداز معرفی همه افراد مارو به سمت یه اتاق بردن که تماما کف پوش شده بود دور تا دورش اینه کاری بود.
با دیدن اتاق متوجه شدم قراره استاد هان امادگی بدنیمون رو بسنجه و با تمرین رقص متوجه بشه چقدر استقامت داریم.
با اعضا به سمت میز بزرگ رفتیم.
که یکی از استف ها اومد و به هرکدوممون لباسی داد و ازمون خواست لباسمون رو عوض کنیم.
نگاهی به دور تا دور اون محوژه انداختم ولی با ندیدن چیز خاصی با تعجب سمت تهیونگ برگشتم
+قراره جلوی همه لباس عوض کنیم؟
×اره دیگه، ما همه مردیم مگه مشکلش چیه؟
+امم هیچی
و بعد دست بردم و تیشرتم رو از تنم بیرون اوردم.
و اون لباس مشکلی رو تنم کردم.
نگاه خیره حضار روی من بود و باعث میشد خجالت بکشم.
خداروشکر شلوارم راحتی بود و نیازی به عوض کردنش نبود.
بعداز اینکه همه اعضا لباس های خودشون رو پوشیدن.
همون استف اومد و کاغذ هایی که اسم هامون رو روش نوشته بودن رو به لباسمون وصل کردن.
بعداز تموم شدن همه این کارها.
استاد هان بهمون گفت رو به روی آینه ردیف وایسیم.
با اینکه رقص معاصر رو به خوبی بلد بودم و توش حرفه ای بودم ولی مطمئن نبودم بتونم با تمرین این رقص های تند و سریع کنار بیام.
"امیدوارم بتونم از پس این رقص های سخت بر بیام"

_____________________________
حیحی پارت دوم خدمت شما
میبینم اقای کیم سوکجین از همین الان شروع کرده به لاس زدن و اینا
کامنت بزارید تا پارت بعد رو براتون بزارم.
ووت بدین تا پارت های بعدی طولانی باشه.
عاشقتونم موفق باشید
«بدون ادیت»

"sweet dream"Where stories live. Discover now