29

5.5K 494 25
                                    

تمامی سالن در سکوتی شیرین فرو رفته بود، همه نگاه ها به راه پله مرمرین دوخته شده بود

زوج درخشان امشب به آرومی و با متانت از پله ها پایین می اومدن

از بین اون همه جمعیت نگاه ولکوف ها که ظاهری به طبع خاصی تر از بقیه داشتن تماما روی عزیز دردونه شون بود

به راستی که اون زیبا و ظریف تر از هر الهه یا فرشته ای بود

انگار اون برای زیبا بودن و ربودن دل های آفریده شده بود

فدور حاضر بود قسم بخوره به جونگکوک حق بده اگر تا آخر عمر هم برای اون زیبا رو تلاش کنه

دیمیتری مطمئن بود که اون شکستنی ظریف از هر آثار هنری ظریف تر و زیبا تر بود

و اولگا، لب هایی که رژ قرمز روشون خودنمایی می کرد رو به لبخندی بزرگ و رضایت بخش باز کرد

اولگا می دونست زیبایی خیره کننده اون دو برادر از مادرشون به ارث رسیده

مادری که خواهر مرحومش از اخلاق خوب اون تعریف های زیادی کرده بود

در بین جمعیت هر چقدر که ولکوف ها توی چشم بودن هق هق های آروم جیمین گم میشد

یونگی: تو نباید گریه کنی عزیزم، نگاه تهیونگ روی توعه

جیمین: نمی تونم یونگی ..... نمی تونم

جیمین افتخار می کرد به پسری که بزرگ کرده، به رز زیبایی که پرورش داده

برادر کوچولوش لیاقت شخص عاشقی نثل جونگکوک رو داشت

اما تهیونگ برای جیمین به جای فرزند بود و الان حسی رو داشت ‌که یک پدر تجربه می کنه

گریه اش از روی خوشحالی و افتخار بود

خوشحالی از بابت سر و سامان گرفتن برادرش و افتخار به اینکه یک آدم پاک رو تربیت کرده

با رسیدن زوج به آخرین موزیک کلاسیکی  برای رقص دونفره نواخته شد

انگار جمعیت خواهان دیدن عاشقی اون دو رو داشتن

پس جئون با کمال میل فرشته اش رو به سمت پیست رقص هدایت کرد

اون دو درست وسط صفحه رقص ایستادند

یکی از دست های جونگکوک به دور کمر باریک و خوش تراش تهیونگ خزید و دیگری دست لطیفش رو به آرومی گرفت

دست آزاد تهیونگ روی استوار و محکم مرد خزید و هماهنگ با قدم های مرد شروع به حرکت کردن گرد

جونگکوک به آرومی تکون می خورد و از جای جای صحنه رقص استفاده می کرد

تمام حواسش پرت دلبر توی بغلش بود و زیبایی اطراف حتی اندکی هم براش جذابیت نداشت

MINE [Kookv]Where stories live. Discover now