Part1: This is just the start

510 89 10
                                    


همونطور که کیفشو از توی ماشین برمی‌داشت پیام تهیونگو چک کرد که آدرس کلاسشونو نوشته بود ، بعد از قفل کردن ماشین با قدمای بلند به سمت محوطه دانشگاه راه افتاد.
با ورودش به کلاس پسرو کنار پنجره سراسری ردیف اخر دید، از ردیف های نیم دایره مانند که میگذشت توجهش به کاپ شیر قهوه ایی جلب شد که روی میزشون بود.

لبخندی که رو لبش نشست بهش یاداوری کرد این پسر مثل همیشه روزشو ساخته بود، پشت میز نشست و موهای پسر کناریشو بهم ریخت و بی توجه به چشم غره اش و صدای اعتراض امیزش، شیر قهوشو که حالا کمی خنک شده بود امتحان کرد ، با شنیدن صداش به سمتش برگشت.

+جونگکوک امروز بعد کلاس باید بریم بیمارستان حدودا سه ساعت بینش وقت داریم، میخوای ناهارو تو رستوران نزدیک بیمارستان بخوریم؟
با خوردن دوباره قهوش گفت:«‌ یونجون گفت خیلی وقت شده که باهم غذا نخوردیم، برای ناهار میریم خونشون بعدش باید بریم کتابخونه چندتا کتاب برای ارائه هفته بعد لازم داریم».
+اوکی پس همونجا تکمیلش میکنیم.

سرشو تکون داد و به سمت مردی که تازه وارد کلاس شده بود چرخید، با ورود مرد بوی کم و ملايمی از شراب و نوت محوی از قهوه تلخ به سرعت داخل کلاس پیچید، از رایحه سنگین مرد حدس اینکه یه آلفا باشه کار سختی نبود.

اما چیزی که عجیب بود واکنش غیرعادی و هیجان گرگش بود!
اون گرگ خاکستری بیخیال که به کمتر رایحه ایی واکنش نشون میداد حالا با گوش های سیخ شده و کنجکاوی عجیبش به مرد خیره شده بود.

با صدای مردی که حالا مشخص بود استادشونه همزمان که گوش هاش پذیرای صدای ملایمش بود ظاهر مرد رو از نظر گذروند، پیراهن سفیدی که دو دکمه اولشو باز گذاشته بود گردن کشیده مرد رو به رخ میکشید و شلوار پارچه ایی مشکی که پوشیده بود به خوبی با بوت چلسی همرنگش هماهنگ شده بود.

Love Maze[kookmin]Where stories live. Discover now