خب سلام،امیدوارم حالتون خوب باشه .
این فیک جدید منه یکم متفاوته البته شاید هم زیاد متفاوت نباشه و شما جدیدا خیلی با این نوع سناریو روبه رو شده باشین .
اما تصمیم گرفتم که شروع به نوشتن کنم و امیدوارم که خوشتون بیاد ازش حمایت کنید!.اگه بخوام درباره فضای فیک توضیح بدم باید بگم که خب در زمان حال اتفاق میوفته و برنمیگرده به گذشته و همه چیز مدرنه ،اما به دلیل اينکه حکومت کشور به دست پادشاه و ملکه هست اونها کمی البته بیشتر از کمی به آداب و رسوم گذشته پایبند هستن برای همین ممکنه فضایی قصر و لباس هاشون بعضی وقت ها قدیمی باشه .
YOU ARE READING
ملکه قلابی
Fanfictionمن این همه سال تلاش نکردم،که آخرش این بشه خودمو به آب و آتیش نزدم که تو همه چی رو خراب کنی. نه، نمیزارم؛ اگه قرار به زجر کشیدن باشه، توام با من زجر بکشی. نمیزارم طلاق بگیری تو محکوم به منی.