"پایانِ تو"

0 0 0
                                    

و چه وداع دردناکی که تو نشنیده گرفتیش...
  من رفتم چون اگر می‌ماندم باید روحم را در قبر میکردم.برای یک بار خود خواه بودم و برای خودم تو را دور انداختم ؛ دروغ نمی‌گویم آسان نبود و نیست هنوز دلم می‌خواهد برگردم و در آغوش بگیرمت و انقدر نگهت دارم تا ذوب شوی شاید اینگونه وجودم را حس میکردی...
تو حتی متوجه رفتنم هم نشدی؛ من خیلی بی سروصدا بودم یا تو خیلی حواس پرت؟

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Feb 22 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Lost cellsWhere stories live. Discover now