و چه وداع دردناکی که تو نشنیده گرفتیش...
من رفتم چون اگر میماندم باید روحم را در قبر میکردم.برای یک بار خود خواه بودم و برای خودم تو را دور انداختم ؛ دروغ نمیگویم آسان نبود و نیست هنوز دلم میخواهد برگردم و در آغوش بگیرمت و انقدر نگهت دارم تا ذوب شوی شاید اینگونه وجودم را حس میکردی...
تو حتی متوجه رفتنم هم نشدی؛ من خیلی بی سروصدا بودم یا تو خیلی حواس پرت؟