(ات) های من ۲۰ سالمه مادر و پدرم رو تو یه حادثه از دست دادم( بعدا میفهمید) دومین مافیای بزرگ جهانم یه سگ به نام کوکی دارم که یک سالشه اخلاق:خشن، هات، خفن، کراش، وفادار، مهربون( ولی به موقعش) ، میتونه کیوت باشه، با اعتماد به نفس و سقف بالا البته واقعا خوشگله
ا
مروز باید بخاطر اینکه مافیا ام برم بیگ هیت و اودیشن بدم امیدوارم قبول شم چون خودم اینکار رو دوست دارم ولی اگه قبول نشم باید دنبال کارای بیخود باشم... یه لباس لش پوشیدم سوار بنز مشکیم شدم بعد یه ربع رسیدم ... ماشین رو گذاشتم تو پارکینگ و رفتم بالا
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
ات:سلام برای اودیشن اومدم منشی:اسمتون؟ ات:هان ات منشی:برید اونجا تا نوبتتون بشه ات:مرسی
(15مین بعد) نوبتم شد رفتم تو دنسم رو انجام دادم اهنگم هم خوندم گفتن شب بهم خبر میدن از اونجایی که مطمئن بودم که قبول میشم( اعتماد به سقف و) رفتم یه چند تا لباس خریدم و رفتم خونه... بهم زنگ زدن گفتن قبول شدم و فردا ساعت8صبح برم اونجا الان ساعت 9:30 بود شام خوردم یکم فیلم دیدن و رفتم تو اتاقم با گوشی یکم ور رفتم ساعت رو دیدم ات:پشمام... ساعت 3:45 عه گرفتم خوابیدم
(صبح) با الانم بیدار شدم لباس پوشیدم صبحونه خوردم چمدونام رو جمع کردم این دفعه خودم نرفتم الکس من رو برد
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
ات:سلام هان ات هستم... تو کدوم گروهم؟ منشی:سلام... شما تو گروه بی تی اس اید... دنبالم بیاید منشی:سلام بچه ها این عضو جدید گروهه باهاش خوب رفتار کنید... من رفتم ات:سلام من هان ات هستم( تعظیم کوتاه) همه:سلام نامجون:میشناسی مون یا باید معرفی کنیم؟( تیکه نبود) ات:میشناسم... خوشبختم همه:همچنین ذهن اعضا:عررررر... چقد کراشه ات:خب امروز باید چیکار کنیم؟ نامجون:امروز قراره یه اهنگ بسازیم و رقصش... الانا دیگه مربی رقص میاد... عاا، اومد مربی:سلام بچه ها... عه این خانم زیبا کی هستن ات:سلام من هان ات هستم... خوشبختم مربی :همچنین جیهوپ:ات عضو جدید گروهه میتونی بهش کمک کنی مربی:با کمال میل... ولی به نظرم شما کامل دنس رو برید که ات بفهمه باید چیکار کنه اون موقع میفهمم چی یاد بدیم همه:اوک دنس رو رفتن من خیلی خوب فهمیدم ولی یکم مشکل دارن تو این کار مربی:خوب ات ببینم چه میکنی ات:میشه کامل دنس رو برم مربی:مطمئنی!؟ ات:اوهوم مربی:اوک کل دنس رو رفتم وقتی بهشون نگاه کردم پشماشون مونده بود خودشون ریخته بودن الکی گفتم ات:چیه!؟... بد رفتم؟ مربی:پشمام... یکم یاد بگیرید( رو به اعضا) ات:یااا ... اونا خیلی از من بهترن من چون هنر های رظمی( درسته؟ ) زیاد میرم تونستم اینکار رو بکنم ، دلیل نمیشه اونا رو سرزنش کنی ذهن اعضا:چقدر خفنههه... جلوی مربی وایساد تا طرف ما رو بگیره... عرررررر _________________________________________
میدونم کمه ولی اگه حمایت بشه دوتا پارت میزارم . . . واینکه این رمان اسمات هستش بایییی
