3🖤📎

147 34 4
                                    

زنگ تفریح که خورد
دانش آموزها تو کل مدرسه پخش شدن.

در همون حال
دوتا از دانش آموزا از تراس اتاقشون که فاصله نسبتا دوری با ساختمون مسکونی داشت ، تلسکوپ به دست داشتن و در حال دید زدن مردم بودن

"عااا نگاه کننن پیرمرد و پیرزن دارنن سکس می کنن تو اتاقشون‌ قشنگ دارم می بینم از اینجا.. "

سونگکوان با خنده گفت که چان پس گردنی به اون زد و گفت:

احمق! به جای دیدن سکس دوتا پیر چندش دنبال یه پسر یا دختر خوشگل جوون بگرد ..دیدن اینا به چه دردمون می خوره مثلا؟ "

"مثل شوآ منظورت؟"

همونطور که بالا سره برادرش ایستاده بود لبخندی شیطنت آمیزی زد و بعد از اینکه عینکشو صاف کرد گفت:

"عاه شت اسمشو نیار حتی اسمش
باعث میشه بخوام جق بزنم"

"جووون داداش یکی بزرگ پیدا کردممم
هولی شت"

هول هولکی برادرش رو کنار زد و با چشمای گشاد گفت: "کو بزار منم ببینمم!!."

همنطور که از تلسکوپ اون دخترِ رو دید می زدن دستشون رو تو شلوارشون فرو بردن و آهسته دیک سفت و سختشون رو مالش دادن.
چان گفت:

" وای عجب چیزیه کاش تو مدرسمون بود."

سونگکوان در تایید حرف برادرش سرشون رو تکون داد و گفت:"عاشق باسنش شدم چقدر خوبه فاک."

در همین حال بود
که ناگهان در اتاقشون باز شد و با اضطراب به طرف در برگشتن تا با چهره عصبی ونوو رو به رو بشن.

ونوو یه نگاهی به سر و وضعشون انداخت و بعد که نگاهش به تلسکوپ‌ برخورد کرد کل قضیه رو تا ته خوند.

و جدی گفت:" بزار حدس بزنم باز شما دوتا حشری ها تلسکوپ رو از سال اولی ها دزدیدین که دختر و پسرای مردم رو دید بزنید و کارهای خاک بر سری بکنید نه؟"

آبدهنشون رو با صدا قورت دادن و سونگکوان برای اینکه از خودشون حمایت کنه گفت:

"ام خب چیزه..."

ونوو ابرویی بالا انداخت و دست به سینه منتظر ادامه حرفاش باقی موند که سونگکوان با ترس ادامه داد:

"تقصیر چان بود، فکر اون بود"

داداش قولش زیر لب چندتا فحشش داد و بعد با خنده مضطرب رو به ونوو گفت:

"ببین ونوو عام ما ندزدیدیم..قرضش گرفتیم، دوما ما تمام تکلیفامون رو انجام دادیم و الان بیکاریم سوو... "

SEVENTEENWhere stories live. Discover now