11🖤📎

114 27 4
                                    

(سالن غذا خوری)
ساعت 10:5

ساعت ده که شد تمام دانش آموزها بعد از کلاس تو سالن جمع شدن و شام خوردن

بعد از شام هم یه تایم خاصی داشتن که دانش آموزها اسمشو گذاشته بودن تایم آزاد، تو تایم آزاد اونها اجازه هر کاری رو داشتن مثل ورزش،دنس،تمرین نمایشنامه ها و تائاتر و حتی تمرین موسیقی

پسرا روی میزشون مشغول شام خوردن بودن که هانی به میزشون نزدیک شد ،جونگهان با دیدن هانی اخمش تو هم رفت. هنوز به خاطره اون قضیه ازش دلخور بود. اما هانی بی تفاوت رو صندلیش نشست.

ونوو در حالی که ساندویچش رو می خورد به صورت ورم کرده هانی نگاه میندازه و متعجب میپرسه:

"چرا انگار صورتت ورم کرده؟"

"کی من؟"

هانی متعجب پرسید که ونوو سری تکون داد و گفت:

"آره"

" عام حقیقتش.. "

جونگهان وسط حرفش پرید و رو به ونوو گفت:

"واسه فردا برنامه ریختم من و هوشی.
هستید دیگه؟"

ونوو:" معلومه که نه!! اصلا وقتشو ندارم و دیگه هم دلم نمیخواد قوانین رو دور بزنم.
بعد اینکه تو به اندازه کافی تو دردسر افتادی جونگهان ..خودت بهتر می دونی چی میگم"

جونگهان بی حوصله چشاشو تو حدقه چرخوند و بعد جدی گفت:

"اگه منظورت اتفاق امروزه اصلا به هیچ جام نیس تازه کسی که مسخره شده من نیستم"

جونگهان به صندلیه خالیِ هائو نگاه انداخت و آروم رو به دوستاش گفت:

" واقعا روز هایی که هائو تو خوابگاه نمی مونه دلم براش تنگ میشه"

پ.ن(هائو دسته از اون دانش آموزهاست که اجازه داره تو خوابگاه نمونه)

جاشوآ: "امروز خیلی اذیت شد فکر کنم به خاطره همین نموند.. "

هانی:" فکر نمی کنم به هر حال بعدش جونگهان هواشو داشت اینطور نیست؟"

اینو میگه و منتظر جواب جونگهان باقی می مونه، ولی جونگهان خونسرد نگاهش رو از اون میگیره و سعی میکنه هر طور که شدی بهش بی محلی کنه

*******

" هی ایتس اوکی...
اتفاق بدی برام نیفتاد واقعا حالم خوبه "

SEVENTEENWhere stories live. Discover now