chapter 1

2.7K 141 24
                                    

خواب میدیدم هر شب خواب...
رویای من این بود که برم آمریکا و یه ستاره شم به سختی تلاش کردم و تمام راه ها رو امتحان کردم...

میدونستم که پدرو مادر من پول کافی واسه فرستادن من به آمریکا رو ندارن یا اگه تمام زندگیشون رو بفروشن پول بلیطمم نمیشه پس سخت تلاش کردم تا تو کلاس خودم اول شدم و با تلاش خودم و حمایت اطرافیانم کم کم تو منطقه و به مرور زمان تو کشور نفر سوم شدم.

این بود که واسه اقامت تو یکی از بهترین دانشگاه های آمریکا که فقط واسه بچه پولداراس انتخاب شدم و آمریکا قبول کرد تمام هزینه هامو بده.

خیلی سخت بود...جدا شدن از خانواده و یادگیری انگلیسی رو میگم...
به مدت یک سال تحت نظر بهترین استاد آمریکایی که فارسی متوجه میشد بودم و بالاخره بعد یک سال انگلیسی من خیلی خوب شد...

برای همین یک سال از هم سن و سالام عقب تر بودم ولی چون اون پایه رو نخونده بودم به عنوان یه سال اولی تازه وارد به بهترین دانشگاه آمریکا جایی که فقط واسه بچه پول داراس و هرکسی که اونجاس یا با پارتی اومده یا واقعا استعداد داره وارد شدم...

من مدارک خودم و فتوکپی شناسنامه و چند قطعه عکس خودمو تو یه جایی غیر از محوطه دانشگاه بهشون دادم و ثبت نام کردم اما هیچ پولی نپرداختم و تمام هزینه هامو آمریکا به عهده داشت.

بعد از ثبت نام پنج روز مونده بود تا کلاسا شروع شه و زمانیکه من برم و دانشگاه رو ببینم و راستش خیلی هیجان زدم!!!
میخواستم ببینم همچین دانشگاهی تو آمریکا چه جوریه!

راستش چون پول کافی ندارم مجبورم تو خوابگاه بمونم و نمیتونم خونه بگیرم و باید بگم که اینجا به شدت احساس تنهایی میکنم و نمیدونم زندگیم اینجا بدون هیچ آشنایی قراره چجوری بشه...؟؟

خب بهتره بعد این مقدمه بگم که من سوفیا اسکاتلند نوزده ساله هستم...

_________________________________

over than love(L.H & Z.M)Where stories live. Discover now