+: آدم کشی؟ روانی ای ؟ هرچی باشی برام مهم نیست . ولی نمیخوام زندگیمو بخاطر اومدن به این جنگل کوفتی به فنا بدم
-: باشه به ی شرط ولت میکنم
+: چه شرطی؟ هرچی باشه قبول میکنم
یونگی تو چشای پسر جوری نگاه کرد که پسری که از هیچی نمیترسید ، تو دلش ترس افتاد.
-: خب ، یک شب با من باید بیای سر قرار
+: سر .. قرار!؟
-: خودت گفتی هرچی باشه قبولهپسر با خودش گفت فقط یک شبه پس ضرری نداره و زود تموم میشه پس قبول کرد
سوار ماشینش شد و مرد رفتنش رو تماشا کرد .
تا سوار ماشین شد براش تکستی اومد-: فردا ساعت ۸ به آدرسی که میگم بیا
+: شمارمو از کجا پیدا کردی؟
-: به نظرت برای آدمی مثل من این کار سخته؟
گوشیشو خاموش کرد
+: هوف .. لعنتی .. الان من کجا برم؟..تصمیم گرفت بره پیش دوست صمیمیش که خودش خونه مستقلی داشت .
گوشیشو روشن کرد و از تو کانتکت هاش اسم "کیم سوکجین" رو پیدا کرد.
بهش زنگ زد و به ۱ ثانیه نکشید که جواب داد.~: بهه بهه داداش گلمون هوسوکی زنگ زده بهموننن ، یادی از ما کردی نامرد
+: جین ، هستی خونه بیام پیشت؟ با خانوادم دعوا کردم
~: پس بلاخره حرفاتو زدی .. مشکلی نیست بیا.
راهشو به سمت خونه سوکجین برد و رفت.
(موقعیت یونگی)
': یونگی ، بچه ها میگن دیشب یکی سر کشتن اون دوتا عوضیا اومده .. یعنی چی!؟
-: آره ی پسر بود ، اومد و رفت
': و توهم ولش کردی به امان خدا رفت؟
-: چیکار باید میکردم کیم ، داشت اونجارو میزاشت رو سرش!
نامجون دستشو رو سرش گذاشت ، و بلند شد
': لعنتی فکر نمیکنی بره صاف به پلیس بگه؟ چرا سطحتو با این کار میاری پایین!
-: باهاش قرار گذاشتم، در عوض آزادیش، باید یک شب باهام قرار بزاره .
': بعد اون یک شب رو میخوای چیکار کنی مین؟ اگه رفت جار زد که تو آدم کشتی بعد باید چه غلطی باید بکنیم؟
-: اگه لو داد ، خودم نفسشو میگیرم.
': تو دیوانه ای! من نمیزارم خودتو دو دستی بری فردا بندازی تو تله!
-: چی میگی تو مرد
': به ی شرط میزارم بری ، اینکه منم باهات بیام، قبوله؟
-: لعنت بهت کیم، باشه
(موقعیت هوسوک)
~: چیمیگی پسر!!! ی مافیا؟ مگه به همین سادگیهاعههه، فوقش طرف قاتل باشه، مافیاا؟
+:بهم گفت اگه ولت کنم باید باهام بیای سر قرار
~: عجب آدم مشنگی هستی! نمیگی میخواد ببرت اونجا ، بگیرتت، بکشتت؟!
+: نمیکشه، مگه به این اسونیاست؟ بعدشم ، ما خودمون عاشق شَریم ، مرگم که نهایتش به چپمونه
~: منم باهات میام ، خیلی جدی ام هوسوک ، منم باهات میام
+: باشه بیا ، ولی دخالت نکن ، صرفا هوامو داشته باش که رفیقتو کشتن بری بگی
أنت تقرأ
For Us
أدب الهواة"لباس مبدل؟ به نظرت همین که اسمم مین یونگیه برای جشن هالووین کافی نیست؟" چیمیشه اگه "جانگ هوسوک" ۲۵ ساله که ریسک هرچیزی رو میپذیره ، ی شب بعد دعوا با خانوادش از خونه بیرون بزنه و توی مسیرش با بزرگترین مافیا کره "مین یونگی" روبرو بشه؟ کاپل اصلی: سپ...