Keep On Wanting: Chapter 5

146 24 39
                                    

استیو

استیو احساس دلشوره خاصی داشت وقتیکه تو زیرزمین موسسه تحقیقات ژنتیکِ U-GIN قدم گذاشت. تو راهشون به سمت سئول، هر تلاشی کردن تا با هلن چو ارتباط بگیرن شکست خورد، و شک بروس رو تایید کرد که فکر میکرد آلتران از قبل وارد اونجا شده، و دقیقا تو لحظه آخر تصمیم گرفتن بجای اینکه به صورت عادی وارد ساختمان بشن از راه مخفی برن.

که به این معنی بود که تا طبقه بالایی راه درازی داشتن.

با سم و باکی که دو طرفش بودن، اونا به سمت آخرین پله‌ها رفتن، حضور اونا همیشگی بود. اونا تو راهرو دنبالش اومدن، به سمت آسانسور و ساکت باهاش سوار شدن.

"باورم نمیشه تو روی تراکتور کلینت با تونی سکس کردی،" سم گفت، و تو لحظه بعد، اون و باکی با هم شروع به خندیدن کردن. "اون هیچوقت قرار نیست در مورد این ساکت بشه."

"واقعا آفرین، استیوی،" باکی موافقت کرد، شرارت از چشماش می بارید.

استیو نفس عمیقی کشید. به محض اینکه کلینت پاشو تو انبار گذاشته بود، استیو میدونست که قراره هفته‌ها در مورد این حرف بشنوه- سالها احتمالا. "میشه خواهشا الان در مورد این حرف نزنیم؟"

"چیه؟" باکی پرسید، صداش ناراضی بود. "فقط دارم میگم، تحت تاثیر قرار گرفتم. بعد از اون همه تپق زدن و موقعیت‌های معذب کننده با پگی... واقعا فکر نمیکردم اینو در خودت داشته باشی."

"خب، از نظر تکنیکی..." سم شروع به حرف زدن کرد، اما وقتی استیو برگشت و با نارضایتی خیره نگاهش کرد، اون دهنش رو بست و هر دو دستشو به نشونه تسلیم بالا آورد. "فقط همینجوری دارم میگم، مرد. کلینت خیلی با جزئیات توضیح داد. نه اینکه واقعا نیاز داشتم بدونم شما دوتا چجوری انجامش میدین."

استیو به این فکر کرد که حرفشونو تصحیح کنه- که بگه اونا هیچوقت فقط به یه روش انجامش نمیدن، خیلی ممنون- اما در آخر، جلوی زبونشو گرفت. بعضی چیزا واقعا نیازی نداشت تا در موردش گفتگو بشه.

"اون یه چیز شخصی بود."

"روی یه تراکتور؟"

استیو ناله ای کرد. "توی یه انبار. پشت درای بسته. کلینت میدونست ما اون توییم. میتونست در بزنه."

آسانسور دینگی کرد، و استیو یه دستش رو بالا آورد تا بهشون سیگنال بده تا هر مکالمه‌ای رو متوقف کنن. وقتی به بیرون قدم گذاشتن و به سمت گوشه‌ی اول رفتن، اونا با هلن چو که زخمی و رنگ پریده بود روبرو شدن.

آزمایشگاه کاملا بهم ریخته بود، روی زمین پر از شیشه خورده و لوازم شکسته آزمایشگاه بود. 

"هلن،" استیو صداش کرد، و جلوش زانو زد. بوی غلیظ خون، بینی‌ش روقلقلک میداد. زخماش عمیق بودن- فهمیدن این خیلی سخت نبود. یه جور زخم سوختگی تو قسمت بالایی بدنش که میتونست جای ریپالسر آلتران باشه.

Say When Verse Where stories live. Discover now