Chapter one: Break up.

148 42 53
                                    


خب، این هم از اولین چپتر

کست فف رو نتونستم توی واتپد بذارم بخاطر نت عالیم
پس توی چنل گذاشتم
Ticktickdarling

امیدوارم این پارت رو دوستش داشته باشین
ووت و کامنت یادتون نره💟✨

~~~

اولین روزی بود که به خوابگاه میومد، عمیقا از روز اول و دردسر اینکه هم اتاقیش ممکنه کی باشه متنفر بود؛ ولی برای اون بخش از خوابگاه، وقتی که هنوز امتحانات شروع نشده بودن و ابجو رو مثل شیر اب باز و بسته می‌کردن. یا وید های دانشجویی که هر شب به راحتی ادامس پیدا می‌شد.

البته که پوستر های خواننده های مورد علاقه‌اش تا دیالوگ های فیلم 'پدر خوانده' رو همراهش داشت.

البته اون توی قسمت شمال شیکاگو یک خونه داشت.
خونه‌‌ای که اون و دوست پسرش باهم گرفته بودن.

درسته! اون می‌خواست باهاش کات کنه و عمیقا منتظر این بود که دوست پسر احمقش بدونه معنی این همه فاصله گرفتن چیه.

وسایلش رو که با دو دستش محکم گرفته بود به سمت اتاقش توی راهروی خوابگاه راه می‌رفت و از بالای باکس وسایلش شماره‌ی اتاق هارو از چپ و راست چک می‌کرد.

بین این راه، دانشجوهایی که از پشت و جلو کنارش رد می‌شدن، مراقب بودن که بهش برخورد نکنن؟ نه!
اون ها سرشونو مثل بچه های درس خون در روشن ترین روز پایین می‌گرفتن و این هری بود که مدام جابه جا می‌شد تا اون ستون های بی حواس بهش برخورد نکنن.

اتاق سمت چپ!

وسایلش رو به محض دیدن اتاقش پایین اورد و در رو باز کرد، شت! اون دو نفر روی تخت کناری که زیر پتو همدیگه رو به فاک می‌دادن اصلا چیزی نبود که هری انتظارش رو می‌کشید.

وسایلش رو سریع برداشت و با قرار گرفتن به سمت یک طرف اتاق پشتش رو به اون دو نفر داد و مدام می‌گفت' چیزی ندیدم،چیزی ندیدم.'

سعی کرد اون صداهای ناله و ' سریع تر' رو گوش نده و یکی از پس زمینه‌های فیلم اون هارو حساب کنه.

وسایلش رو روی تختش گذاشت و همونطور عقب عقب که اومده بود با چرخوندن چشمش به سمت اون دو نفر از اتاق خارج شد.

حیوان های تازه به بلوغ رسیده.

پلن بی: رفتن به بخش اموزشی دانشگاه.

Las Vegas [L.S]Where stories live. Discover now