Chapter three: which one?

108 37 129
                                    

درود به ریدر های عزیزم
این هم از چپتر سه لاس وگاس

امیدوارم دوستش داشته باشین.

کامنت های این چپتر رو میتونین به صد برسونین؟

~~~

جوری که لویی متوجه شده بود، هری پنج سال با اون یارو ، اسمش چی بود؟جاش یا همچین چیزی!
هری از نوزده سالگی با اون بوده تا بیست و چهار سالگی و حالا..
اون کلا از زندگیش خسته شده، از ادمای زندگیش هم همینطور. پس یک خط قرمز دور خودش با محدودیت کشیده؟

هری هیجان می‌خواد. پس اون خط قرمز محدودیت می‌ره کنار؟

اون داره کلا همه چیز رو از زندگی قبلیش داره جدا می‌کنه.

هری مثل کتاب قدیمی میمونه که برگه‌هاش با لک قهوه جدا شده. بعضی از برگه‌های جدید رو بزور داره به فصل جدید زندگیش اضافه می‌کنه.

اون تعریف کرد که چطور می‌خواد باهاش کات کنه، و اون هنوز نمی‌دونه. جاش منظورشه!

اسمش حتی به یاد موندنی نیست چه برسه به خود طرف!

معلومه که توی نقطه‌ی حوصله سر بر زندگی پس از ازدواج جدا می‌شن، همینطور هم شد قبل ازدواج البته که جدا می‌شن.

لویی داره فکر می‌کنه که مداخله کنه؛ ولی به اون ربطی نداره نه قطعا ربطی نداشت.

هری با حالت خسته ای سرش رو به صندلی تکیه داد و عقب فرستاد، به ساعت نئونی سبز رنگ زل زده بود
ساعت هشت شب رو نشون می‌داد.

لویی بعد از تمیز کردن شیشه های کوکتل و مارگاریتا حوله‌ی کانتر رو روی شونه‌اش انداخت و با کج کردن گردنش سعی داشت قولنج گردنش رو بشکونه.

با اهی از خستگی گفت:
" می‌خوام توی لاس وگاس زمانی که دارم ورق شانسم رو می‌ذارم -های- باشم."

" چه جور قمار بازی!"
هری جواب داد و به ساعت زل زده بود و بعدش به صحفه‌ی تلویزیون که فوتبال رو نشون می‌داد.

" بازی به نفع کیه؟"
مردی با گذاشتن عینکش سمت تلویزیون‌گفت.

" منچستر؟"
هری با کشیدن زبونش روی لبش با تاسف گفت.

با ورود مردی به کافه و گذاشتن عینکش بالای چشم هاش لویی ابرویی بالا انداخت و سمت مرد رفت درحالی که دستش رو به حوله‌ی کانتر بار می‌کشید.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jul 07 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Las Vegas [L.S]Where stories live. Discover now