بخش چهارم،نادره مرگبار

92 23 7
                                    


.......

11:35 دقیقه صبح

درست شصت دقیقه می شد که استاد کیم داشت راجع به نکات شمشیر زنی و انواع سلاح ها توضیح می داد،حوصله سونگمین به شدت سر رفته بود چون از کلاس های تئوری که فقط باید یک چیزی رو حفظ می کردی متنفر بود!

اون پسر عاشق کار های عملی بود و از شانس بدش،این کلاس هیچ کار عملی ای نداشت.

بر خلاف سونگمین،جیسونگ با دقت به حرف های استاد کیم گوش می داد و نکاتی رو که فکر می کرد ممکنه یادش بره،یاد داشت می کرد.

اصلا دوست نداشت سر‌ کلاس بعدی با شمشیر جونش رو از دست بده!به خصوص با حرف هایی که راجع به استاد جونگ شنیده بود....مطمئنا یه بلایی سر یکی میومد!

در این کلاس تنها گروه اینفینیت حضور داشت و سه گروه دیگه سر زنگ سه کلاس متفاوت بودن.قرار بود همیشه یکی از زنگ ها به همین منوال بگذره.

جنی شمشیر رو به دست گرفت و با گارد خاصی ایستاد:«همونطور که گفتم،باید دقت داشته باشین که چطور شمشیر به دست میگیرین!اگه اشتباه این کار رو انجام بدین،ممکنه برای همیشه اون دستتون رو از دست بدید!متوجه شدید؟»

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جنی شمشیر رو به دست گرفت و با گارد خاصی ایستاد:«همونطور که گفتم،باید دقت داشته باشین که چطور شمشیر به دست میگیرین!اگه اشتباه این کار رو انجام بدین،ممکنه برای همیشه اون دستتون رو از دست بدید!متوجه شدید؟»

جنی شمشیر رو به دست گرفت و با گارد خاصی ایستاد:«همونطور که گفتم،باید دقت داشته باشین که چطور شمشیر به دست میگیرین!اگه اشتباه این کار رو انجام بدین،ممکنه برای همیشه اون دستتون رو از دست بدید!متوجه شدید؟»

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

شاگرد ها یک صدا جواب دادن:«بله استاد!»

جنی لبخندی زد و شمشیر خودش رو کناری گذاشت:«خیله خب کسی سوالی داره؟»

سیمون دستش رو بالا برد و پرسید:«توی کلاس استاد جونگ،امکانش هست بمیریم؟»

صدای خنده ی کل کلاس بلند شد و جنی همونطور که می خندید جواب داد:«نه نگران نباشین!ممکنه خشن به نظر برسه اما مواظبتون هست نگران نباشین»

Dragon rider(Complete)Where stories live. Discover now