وقتی تهیونگ سرشو از گردن جونگکوک بیرون اورد چند ثانیه به چشمای همدیگه نگاه کردن و اروم اروم بهم نزدیک شدن و لبهاشون رو به همدیگه وصل کردن و اروم شروع کردن به چشیدن مزهی شیرینِ گلبرگهای سرخی که مدتی بود انتظارش رو میکشیدن.
اروم و بدون عجله لباشون روی هم میغلتید بدون دخالت زبونشون و بدون هیچ خشونتی تا اینکه یهو در انباری بشدت باز شد، به دیوار کوبیده شد و برگشت و
_اخخخخ دماغممممممم
بله!این صدای پارک جیمین بود که درو محکم باز کرده بود و در برگشته بود تو صورتش و تبدیل شد اسباب خنده زوج تازه کاپل شدمون.!
جیمین ایندفعه اروم درو باز کرد و به تهیونگ که داشت بهش میخندید چشمغره رفت.
÷جیمین انقد چشمغره نرو چشات کور میشن حرفتو بزن بیبینم چی میگی بستهزبون
_شمادوتا اینجا چه گوهی میخوردین دقیقا؟؟
×اعتراف میکردیم!؟
÷و همو میبوسیدیم!؟
جیمین دو دستی زد تو سر خودش و داد و فریاد راه انداخت
_ای خاککک بر سر من که این کونی باید زودتر از من اعتراف کنه! پتیاره راهت چی بوددد رمزت چی بوددد بگو ماعم استفاده کنیم کراش من نگاهم به من نمیندازه بعد اونوقت تو با خواهرزادهش که کراشته به این زودی ریختی رو هم پاپتیییی؟!؟!؟!
و بله..ما جیمین رو از دست دادیم!
\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/
هی یووو
میدونم کوتاه بود ولی برای استارت دوباره فکر کنم کافیه نه؟؟
امیدوارم ایندفعه بتونم اپ منظمی داشته باشم بهرحال
هفته دیگه با یه اپ جدید و طولانی تر برمیگردم بای بای توت فرنگیاااا
YOU ARE READING
Love and volleyball
Short Storyتهیونگی ک عاشق والیباله ولی وقتی میره تو تیم والیبال احساسات جدیدی رو تجربه میکنه... کاپل اصلی:kookv کاپل فرعی:yoonmin،namjin،jhope×girl نویسنده:Arya تایم اپ:هروقت گشادی اجازه بده:/