part 9

551 42 230
                                    

سلام سلام بر شما دوستان عزیز





متاسفانه که خبر بد
تست دیگه آپ نمیشه💔🥺




























جدی فکر کردی من تست رو ول میکنم؟
____________

حواسش نبود کی ساعت شد پنج صبح

رفت توی اتاق و تهیونگ رو دید که خوابیده

فاک اون چقدر خوشگل می‌خوابید

کنارش دراز کشید

سرش رو گذاشت رو دست تهیونگ و خوابید
.
.
.
.
تهیونگ با دیدن اینکه جونگ کوک چقدر آروم خوابیده لبخندی زد و دلش نیومد پسر کوچیکتر رو بیدار کنه پس دستش رو برنداشت

در همون هین جونگ کوکی رو داریم که کرم داره
و نمیخواد بلند شه چون جاش راحته

بلاخره دل به بیدار شدن داد و چشماشو باز کرد
و اولین چیزی که صبحش باهاش شروع شد چشمای تهیونگ بودن که زوم کرده بود روی لباش...

تمام اتفاقات دیشب رو یادش اومده بود پس سرش رو کرد توی بالشت و پتو رو کشید روی سرش

مرد بزرگ تر که میدونست چرا اینطوری شده خنده ی آرومی کرد و پتو رو کشید کنار

_خوب خوابیدی بیب؟

_آ-آره...تو چی

تهیونگ که خنده ش گرفته بود روی پیشونی پسر کوچیک تر زد و گفت

_نمیخوای بلند شی؟

_جام راحته،مشکلیه؟

_نه ولی اگه نمی‌خوای دستام خورد شه لطفا بلند شو بیب

_ایش،اصن قهرم باهات

مرد مو مشکی خندید و پسرشو بغل کرد
و روی تک تک اعضای صورت بی نقصش بوسه گذاشت..

جونگ کوک که خجالت کشیده بود نشست روی تخت و گفت

_خب دیگه فیلم هندی بسه دَد
میخوام برم حموم

تهیونگ که داشت می‌خندید با کلمه " دَد " پشماش ریخت و خنده ش متوقف شد

میخواست بره سمت پسر که جونگ کوک سریعا خودش رو انداخت تو حموم و در رو قفل کرد

تهیوهگ که تیرش به سنگ خورده بود زیر لب گفت

_دارمم برات کیم جونگ کوک دارم برات

و رفت سمت آشپز خونه که برای خودش و پسرش صبحونه درست کنه

طبق عادت کوک براش پنکیک درست کرد و کنارش شیر موز

جونگ کوک از حموم اومد و یه تیشرت لانگ پوشید و با یه باکسر که چون تیشرت تا رونش بود پاهای سفید و خوش تراش پسر رو به نمایش بزاره،موهای بلندشم که خیس بود رو خشک نکرد چون به نظرش اینطوری سکسی تره

TestWhere stories live. Discover now