• ⁵Day •

23 6 0
                                    

تهیونگ دو جمله به پسر گفت و اون پسر همونجا سر جاش ایستاد و دیگه تکون نخورد ، ته به طرف کوک رفت و بالشتی رو زیر سرش قرار داد تا سرش بالاتر بیاد و بتونه تمام اتاق رو به خوبی ببینه

- حالا میخوام بهت نشون بدم که چه چیزی رو از دست دادی

اینارو دم گوش جونگکوک زمزمه کرد و به ارومی لاله گوشش رو گاز گرفت بعد به سمت دیگه اتاق رفت ، روی مبلی که دقیقا مقابل تخت قرار داشت نشست و چشم از جونگکوک بر نداشت

به پسری که مثل جالباسی اونجا وایستاده بود یه چیزایی به ایتالیایی گفت و اون پسر هم لباساشو در اورد و حالا فقط با یه لباس زیر ، جلوی تهیونگ ایستاده بود ، اروم اروم جلوی پاش زانو زد و کوک تازه متوجه شده بود قراره چه اتفاقی بیوفته

اخماش توی هم رفت و دندوناشو به هم سابید

- هی کیم تهیونگ احمق ! اگه این کارو کردی مطمئن باش برای همیشه از زندگیم خط میخوری من نیاز به مردی که به جای موندن رو حرفش نیازشو جلوی چشمای کسی که ادعا میکنه عاشقشه با یه هرزه بر طرف میکنه ندارم

تهیونگ نگاه وحشتناکی بهش انداخت و بعد از چند ثانیه ناچار با دستش به پسر اشاره زد که به ، پسر با چشمایی که ازشون تعجب میبارید لباساش رو از روی زمین چنگ زد و بعد از پوشیدنشون از اتاق بیرون رفت

طی این مدت ارتباط چشمی بین تهیونگ و کوک قطع نشده بود ، خشم تموم وجودش رو فرا گرفته بود و کلافه بود

نمیدونست چه کاری باید انجام بده تا نظر جونگکوک رو به خودش جلب کنه
کمی که اروم تر شد از جاش بلند شد و اروم اروم به طرف کوک رفت ، دستش رو به سمت پاهاش برد که کوک شروع به تکون خوردن کرد و به لهستانی یه سری چیزا میگفت که مشخص بود فحشه ولی تهیونگ مچ بندای پاش رو باز کرد بعد همون کار رو با مچ بندای دور دستش هم انجام داد

- اروم باش عزیزم ، دست و پاهات رو باز میکنم و رهات میکنم یادت رفته مگه !؟ من از همون اول بهت قول دادم که بدون اجازه خودت کاری باهات نکنم ، خیلی سخته که جلوی خودم رو بگیرم اما چاره ای نیست چون دلم نمیخواد بهت تجاوز کنم و قلبت رو برای همیشه از دست بدم پس خودمو کنترل میکنم

کارش که تموم شد از جاش بلند شد و به طرف در رفت

- امشب رو خوب استراحت کن فردا قراره به یه مهمونی مهم بریم

و قبل از اینکه جونگکوک چیزی بگه یا واکنشی نشون بده از اتاق بیرون رفت

کوک هوفی کشید و سرش رو محکم به بالشت زیر سرش کوبید

- حالا این تهیونگه هم همچین بد نیست !
داره همه چیز رو به خاطرم تحمل میکنه تازه به حرفم گوش داد و هرزه های دور و ورش رو پروند
اینکه یکم روش فکر کنم که بد نیست !؟
به هرحال مشخصه از اون بوگوم عوضی بهتره
هم بهم اهمیت میده هم اگه کاری ازارم بده اون کار رو انجام نمیده تازه همش بیماری کوفتیم رو به رخم نمیکشه

Scricciolo🔥ⱽᴷᵒᵒᵏWhere stories live. Discover now