Part 17

21 7 2
                                    

کی میتونه منو توی این روزایی بگایی کمکم کنه!تنها نمیتونم ...نه نه نه نه تنهانه

دشمن ! یه کلمه ی خاص با یه استراتژی پیشرفته که بار منفی رو به دوش میکشه!اگه دشمن هاتو به دو لیست آشنا و غریبه تقسیم کنی تعداد دشمنای غریبه ات هم به پنج انگشت نمیرسه!
پس به این معنا نیست که تو دشمنی نداری بلعکس دشمنای تو در قالت دوست هایی با لبخند های معصومانه روی مبل خونتون نشستن و دارن چاییشونو میخورن و جوری خودشونو نشون میدن که انگار نه انگار پشت هر آتش سوزیشون یه اثر انگشت سوخته هست!
فقط باید دقت کرد و شناختشون توی جلسات قبل چندین شغل رو با هم بررسی کردیم و حالا امروز من میخوام یکی دیگه از شیوه های دفاع کلامی رو بهتون بگم توی جلسه ی قبل درباره ی این صحبت کردیم که در ظاهر با اهداف اون فرد مقابل قدم برمی‌داریم و اون فرد فکر میکنه ما رو تحت سلطه ی خودش داره اما این اشتباهه درواقع اون برده ی ماست!
حالا روش دوم درواقع همون روش اوله اما با این حال که وقتی اعتماد جلب شد آتو ها و نقطه ضعف هاش رو میربزیم تو دایره و این روش اون دیگه نه راه پس داره و نه راه پیش دقت کنید رفقا خطرناک ترین آدم یه آدم با قدرت نیست خطرناک ترین آدم کسیه که چیزی برای از دست دادن نداره چیزی برای تحدید کردن نداره اینطوری که اگه با گلوله هم تحدیدش کنی با یه پوزخند مسخره آماده ی برخورد گلولست اون آدم از دنیا سیر شده و دیگه براش مهم نیست که قراره بعد از اون چی بشه این جور افراد خیلی توی سایه هستن و هیچ چیزی ازشون نیست این جور افراد هم دشمن خطرناکی هستن و هم همرزم خوبی به این مثال دقت کنین در جنگ یخ و آتیش کی پیروزه؟آتیش که یخ رو آب میکنه و از بین میبره اما اون یخ همون H2O ای هست که آتش از اون هراس داره!
پس یعنی این افراد یاد گرفتن کاری کنن که فرد مورد نظرشون حرفشونو دست کم بگیره و بعدش آروم آروم زمانی که اون فرد دیگه نه راه پس داره و نه راه پیش نیمی از قدرتشونو نشون میدن حالا چرا نیمی؟!چون انسان ها اگه زمین بخورن دوباره بلند میشن اگه از شکستشون به خوبی درس بگیرن به اندازه ی جبران و یه پله از موفقیتتان تلاش میکنن پس اینطوری اگه فقط نیمی از قدرت رو دیده باشن اندازه ی اون تلاش میکنن و...(قطع شدن حرف)
زنگ کلاس به صدا دراومد و جیسونگ سری تکون داد و یه بچه ها گفت برای جلسه ی بعد میخوام یه آزمون کوچولو بگیرم شما رو درموقعیت های خاصی قرار میدم و اینکه برای گروه بندی هاتونم تکمیل شده فقط بعد از این آزمون سرگروه رو مشخص میکنم نمره رو هم میدونین از صد نمره هستش خب خسته نباشین!
دانش آموزا یکی یکی با گفتن خسته نباشیدی از کلاس بیرون میرفتن و در همون حین وقتی فلیکس و چانگبین از کلاس بیرون میومدن جیسونگ رو به چانگبین گفت:بهت تبریک میگم شنیدم تونستی تبدیل بشی!
چانگبین لبخند خجالت زده ای زد و گفت:ممنونم استاد بنگ و رفت
جیسونگ زیر لب گفت:ببرت احساس غرور میکنه که همچین صاحبی داره

ParanormalAcademy/2chan Where stories live. Discover now