2.Celebrations

59 9 50
                                    

حق با کیم جونگین بود.

حق تماما و مطلقا با کیم جونگین لعنت شده بود.

بعد از تماس با کیم جونگده و نامزدش با این بهونه که کیونگسو و بکهیون مقیم سئول نبودن و قصد دارن به زودی شهرو ترک کنن و میخوان قبل از رفتن حتما با هم-نامزدی های تقدیریشون جشن بگیرن، دو بازرس بخت برگشته توی هتل مجهز به همه دوربین های مداربسته مورد نیازشون رو به روی مانیتور هایی که با کیفیت صدا و تصویر بالا تمام اتفاقات اتاق بغل رو نشون میداد نشسته بودن و سعی میکردن تمام چیزایی که از چشم و گوش هاشون میگذره رو همزمان به فراموشی ابدی بسپارن.

"این خود جهنمه..."

بکهیون با نهایت قاطعیتی که سلول های فلج شده ش قادر به تولید بودن گفت.

"همون جهنم گی‌ایه که مامان بزرگم میگفت قراره بعد مرگ تا ابد توش بسوزم. خود خودشه."

کیونگسو که با وضعیت سکته ای دوست پسرش فرق چندانی نداشت گفت،

"اینا مستقیم از رستوران اومدن اینجا،"

با نگاهی به انواع و اقسام اسباب بازی های سکس (یا شکنجه!) در رنگ ها و سایز های مختلف داخل اتاق با دست به مانیتوری که زوج مشغول روی تختو نشون میداد اشاره کرد و بلند تر از قبل گفت،

"اینا مستقیم اومدن اینجا! خونه نرفتن!! یعنی این آشغالا همینجوری تو صندوق عقب ماشینشون حاضر و آماده بوده!!!"

با صدای ناله جدیدی، ناله دو نفر دیگه از روی چیزی که به هیچ وجه نئشگی سکس نبود بلند شد. بکهیون ایستاد و پشتشو به مانیتورها کرد.

"دیگه نمیخوام نگاه کنم. نمیتونم."

"بک─"

"من تو راهنمایی پورن استریت دیدم و فهمیدم اون کثیف کاریا مال من نیست سو. اگه یذره دیگه اینجا بشینم دیگه هیچوقت دستمم بهت نمیخوره."

"برگرد سرجات بیون بکهیون،"

کیونگسو بدون هیچ ملایمتی گفت.

"من ده جفت چشم ندارم نمیتونم حواسمو به همه جای این خراب شده بدم. اگه نمیخوای بلایی سر این دو نفر بیاد و رئیس سکانس به سکانس این شکنجه قرون وسطایی رو روی خودمون اجرا نکنه بشین سرجات."

بکهیون با اکراه به صندلیش، که حس صندلی الکتریکی یه زندانی اعدامی رو میداد، نگاه کرد و با صورت در هم رفته روش نشست.

"اگه نخوام بلایی سر این دو نفر بیاد؟؟ در حال حاضر دارم دعا میکنم سر و کله این قاتل پیدا بشه که یه کاری غیر از اینجا نشستن و سکس‌هراس شدن داشته باشیم که انجام بدیم. اصلا هم برام مهم نیست اگه قبل اینکه گیرش بندازیم این دوتا رو بکشه یا نه."

"باهات مخالفت نمیکنم ولی هدف اصلی به فاک نرفتن توسط لوهان هیونگه."

با یه صحنه و سر و صداهای ناجور دیگه صورت های جفتشون درهم رفته تر شد.

He Said YesWhere stories live. Discover now