تازه وارد احمق؟

1.1K 79 20
                                    

د.ا.د لوييس

روي ساعت اواز خون مسخرم كوبيدم
هر لحظه ك ميگذشت بنظر ميومد داره شقيقه هامو سوراخ ميكنه
سر جام تكون خوردم و از جام بلند شدم
سمت حموم حركت كردم و يه دوش سريع گرفتم
و به كبودي هاي پراكنده روي رونام توجه نكردم
جلوي اينه نشستم و موهاي خيسمو به بالا هدايت كردم
صبحانه رو با يه ليوان قهوه سر اوردم
چشامو بهم فشار دادم كي درد لعنتي معدم قرارع بهتر شه!؟
تيشترت ساده ي خاكستريو باجين پاره مشكيم پوشيدم
اسكيت بوردمو برداشتم و سمت مدرسه پا زدم
باد سرد چشامو ميسوزوند
بعد از حدود ٣٠دقيقه رسيدم دوچرخمو پارك كردم و رفتم توي حياط
يه حيات خيلي بزرگ
دوتا حلقه ي بسكتبال
زمين چمن بزرگ با صندلي هاي تماشاچيا
و كلي نوجوون بي كار و گرانچ
دختر و پسر
ك روي چمنا ولو بودن
هندزفريمو گذاشتم توي گوشم تا از استرسم كم كنم
دستامو مشت كردم و سعي كردم مثه يه احمق تازه وارد ب نظر نيام ب سردر دبيرستان خيره شدم
Northwest high school
اره اره اسمش مسخرس!!!
ولي بهترين و گرون ترين مدرسس و من خودمو كشتم تا بورسيه شو بگيرم سر امتحان بورسيه ٦ بار بالا اوردم و حاضرم قسم بخورم بار هفتم مراقب يه لگد توي بإلزام ميزنه
البته حالا رو ببين من دارم تو مدرسه نورت وست رَآه ميرم
با فكرش نيشخند زدم
با حس گرما روي  پوستم سرمو بالا بردم
و به دختر كيوتي كه تند و تند عذر خواهي ميكرد نگاه كردم
-ببخشيد،ببخشيد من واقعا نديدم اخ خدا تو خوبي أون قهوه ١٠٠ درجه حرارت داشت
با خيره شدن بهش يخ زدن استخون هاي كمرشو حس كردم
خيلي وقت بود اين واسم عادي بود
يخ زدن مردم
با كنار رفتن دختر
نفس راحتي كشيدم و صاف وايسادم
به پسري كه با يه نگاه عجيب بهم خيره بود نگاه كردم
موهاش قهواي بود و چشاي قهواي خوشكلي هم داشت
لبخند شيريني زدو دستشو أورد جلو
هي تازه وارد من شانم
به دستش نگاه كردم و هيچ حركتي نكردم
خنديد
+چي داريم يه پسر بد؟
-فعلا شان
رفتم سمت دستشويي تا تي شرت لعنتيمو خشك كنم
بعد از كلي گشتن بالاخره ته راهرو دستشوييو رو ديدم
رفتم داخل جلوي اينه وايسادم و چند بار ب صورتم اب زدم
تيشرتمو در اوردم و دستامو جلوش گرفتم
رگ هام داشت داغ ميشد كه
يه صدايي شنيدم مثه اه و ناله؟ وات د فاك؟
اروم سمت صدا رفتم و در دستشويي اخريو باز كردم
واااات ددددد هلللللل؟
يه دختر ك دامن فرمش بالا رفتع بود و ديك خيسي بين پاهاش معلوم بود
چشاشو از لذت بسته بود و به پسري ك زيرش نشسته بود تكيه.داده بود
خب من هنگ كردم
سكس،چيزي نبود كه بخواطرش هنگ كنم
"پسره"
پسره بم نگاه انداخت
فاك چشماي سبش ك از شهوت تيره شده بود لب قرمز خيسشو گازگرفته بود و مچاي پر از تتوش روي پهلو هاي دختر بود ك راحتتر حركت كنه!
اخم كردم و تيشترت نم دارمو پوشيدمو و نگاهمو از چشاش گرفتم
سعي كردم اون صحنه ي چندشو از ذهنم بيرون كنم ب سمت دفتر مدير حركت كردم تا برنامه ي كلاسيمو بگيرم!
گرچه نيازي بهش نبود _________________________
وععع اينم اولين قسمت
ووت و كامنت يادتون نرع
love sabsab

Du hast das Ende der veröffentlichten Teile erreicht.

⏰ Letzte Aktualisierung: Jan 06, 2018 ⏰

Füge diese Geschichte zu deiner Bibliothek hinzu, um über neue Kapitel informiert zu werden!

Pretty little lair [L.S]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt