"New life: زندگیه جدید"
(ابیمارستان، ساعت 7:20 صبح)
لو: فاک...
لویی درحالی که گوشیشو با دو تا دستش گرفته بود و با دقت به کلماتِ تایپ شدهی روی صفحه چشم دوخته بود، لبش رو گاز گرفت و گفت.ز: لوُیی...اُون گُوشیه به هاک رَهترو بِنداز اُونور...
زین اینو گفتو چشماشو چرخوند.نایل سرفه کرد، لبشو جمع کرد تا از خندیدن به بهترین دوستش که بخاطرِ حساسیت، لبهاش ورم کرده بود و به صورتِ وحشتناکی طرز حرف زدنش رو خنده دار کرده بود، جلوگیری کنه.
ز: آره....وِخَند....وایَدَم وِخَندی.(بخند....بایدم بخندی)
لویی گوشیو روی میزِ شیشهایی جلوش پرت کردو با بدخلقی و نارضایتی گفت: اینقدر طرفو به فاک دادن توی کونم احساسِ سوزش میکنم.
ن: دفعهی بعدی که رفتی حموم اون مغزتو ده بیست بار لیف بکش لو.
لو: چیه خب؟...جالبه....هم برای آینده به کار میاد هم برای....
نایل ابروشو بالا دادو گفت: هَم؟
لویی لبشو جمع کردو با حرص گفت: هم برای به فاک دادن تو....من چه میدونم.
نایل همونجوری که به دیوار تکیه داده بود دست به سینه شدو با جدیت گفت: تو یه معتادی لویی.
لو: هاها...پس لابد زینم حاملست....هرچند درصدِ حامله شدنِ زین از معتاد شدنِ من بیشتره.
اینو گفتو چشماشو چرخوند.ز: خفه...
نایل به طرفه زین رفتو با لحن آرومی گفت: استحرات کن زین.
لو:آره عزیزم....تو خودتو ناراحت نکن برای بچت خوب نیست.
اینو گفتو زینو مخاطبِ چشمکش قرار داد.نایل اخم کردو با نگرانی گفت: اذیتش نکن لویی.....میبینی که حالش خوب نیست.
لو: این حالش بده؟....این که از منم سرحال تره....ببینش....با اون لباش.
اینو گفتو آروم ولی با بدجنسی خندید.ن: خفه شو لویی....منظورم از معتاد،معتاد به مواد نبود هرچند که معتاد به ماریجوانا هم هستی.
لویی لبشو کج کردو گفت: زین زبونشو به تو قرض داده؟
نایل چشماشو چرخوندو ادامه داد: در هر حال....تو معتاد به اسمات خوندن و اسمات نوشتنی.
ز: عُقدِعی.
زین اینو گفتو با حالتِ دردناک و سختی خندید.لویی یه تای ابروشو بالا دادو با حالتی که انگار چندشش شده گفت : بِپا لبات نره تو حلقت.
نایل اخم کردو با هشدار گفت: تمومش کن لویی.
لویی با دست به زین اشاره کردو با صدای بلندی گفت: اونو نمیبینی که بهم تیکه میندازه؟...فقط عادتت شده به من گیر بدی؟
BINABASA MO ANG
Blood dance (L.S)
Fanfiction_ خدای من،تو واقعا میتونی خطرناک باشی. +ممنون. _ برای چی؟ + مردم از شخصیت های خطرناک خوششون میاد. " BLOOD DANCE " "رقصِ خون" .