من به شخصه از اون دسته آدمهاییم که مقدمه ها رو نمیخونم ، مگر وقتی از قلم اون خوشم اومده باشه!
پس به خودم تبریک میگم که دارید اینو میخونید ... اگر شبیه منید😂و درباره اسم داستان که معنی درستش میشه "تنبیه کردن"
در واقع منظور من همون تنبیه بود ، ولی چون نوشته انگلیسیش طولانی میشد ، از مصدرش استفاده کردم!خب ، شخصیتها رو به صورت کست میذارم و شما تا قسمت دوم با اصلی ها آشنا میشید.
داستان روان ساده ای داره ، ولی پیچیدگی شخصیتها این سادگی ارو میپوشونن...
این داستان یه جور نوشته های سیاه و شجاعانه ایه که من فکر کردم شاید هیچ وقت منتشرشون نکنم ، اما ...
آها و خب این فن فیک ، برخلاف داستانهای قبلیم ، یکم فضای اروتیک داستان بیشتره ، .
ولی جوری نیست که بخوام حذفشون کنم ، چون توضیح دهنده شخصیتهاس
گفتم اطلاع بدم😂👌خوشحال میشم ، نظرتون رو کامنت کنید و همراهم باشید.
دوستون دارم ، بیتا🌹
BẠN ĐANG ĐỌC
{PUNISH} H.S
Fanfictionمیبوسمت و اسلحه ارو رو سرت نشونه میگیرم من رو میکشی و نوازشم میکنی بهم لبخند میزنیم و از هم متنفریم سکس میکنیم و شمع روشن میکنیم نفرین میکنیم و دعا میخونیم امروز هستی و فردا نه فردا دشمن من هستی و امروز جونت رو برام میذاری امروز من و توییم علیه دنی...