Part4

88 7 2
                                    

صدای موزیک همه جارو فراگرفته بود
کلاب داشت پر از ادمایی شده بود که امیلی نمیشناخت

"فک کنم دوستت کل دانشگاهو دعوت کرده"

زین باحالت تعجب پرسید

"فک کنم فقط استادای کالج نیومدن"

امیلی از خستگی سرشو گذاشت رو سینه زین

"خسته ای "

"فک نمیکردم تولد گرفتن انقدر سخت باشه "

زین دستشو تو موهای بلند امیلی فرو برد
بالطافت موهاشو نوازش کرد

"موهات خیلی قشنگ شدن"

"خیلی وقت بود رنگ نکرده بودی "

زین همچنان که موهاشو نوازش میکرد گفت
این کار زین باعث میشد امیلی مثل یک بچه ی معصوم اروم میشد
این کار برای زین و امیلی به یه عادت تبدیل شده بود

"فک کنم اخرین بار ۱۶ سالم بود
یادمه اون موقع هم همینو گفتی"

زین با یاد گذشته لبخندی روی صورتش اومد

"امیلییییییی"

باصدای جیغ هردو به طرف صدا برگشتن
امیلی با دیدن کندیس از جاش بلند شد و دستاشو اماده بغل کردن کندیس شد
کندیس مثل بچه گربه پرید بغل امیلی

"مرسی مرسی مرسی
تو بهترین تولد عمرمو گرفتی"

"منم کمک کردم "

کندیس از بغل امیلی اومد بیرون و به راب نگاه کرد

"چه کمکی کردی تو "

"این همه ادم به لطف من تو تولدت هستن "

"کار بزرگی کردی ..ممنون"

"قابلی نداشت"

کندیس چشاشو چرخوند

" شما دوتا عالی شدید امشب "

راب که تازه متوجه تغییر امیلی و کندیس شده بود با تعجب گفت

امیلی کندیسو راضی کرده بود که موهاشو خاکستری کنه که اون فقط به رنگ قهوه ای راضی شد
البته همین رنگ قهوه ای خوبم نتیجه داد اون زیباتر از هر موقع شده بود

"من دوساعته پیشتم الان فهمیدی "

"تاریک بودا من حتی نمیتونستم راه برم اونوقت از کجا میفهمیدم که تو موهاتو رنگ کردی ؟"

راب با غر گفت
کندیس دیگه چیزی نگفت
کندیس به پسر زیبای بغل امیلی نگاه کرد
اون از نزدیک واقعا زیباتره
کندیس تو ذهنش گفت

کندیس زیاد از اینکه غافل گیرش کنه خوشش نمیاد کاملا برعکس امیلی
اون(امیلی ) قبل از اینکه تمام کارارو کنه همه چیو بهش گفت البته گفت اون بخشش رو که تولدشو تو کلاب میگره اما الان تولدش تو بهترین کلاب امریکاس که رییس جمهور هم بسختی میتونه داخل این کلاب بشه

Black Life H.S +18Where stories live. Discover now