Imagine.Niall

280 16 1
                                    


برای یک سفر کاری مجبور به ترک کشور شده بود; قرار بود که توی میامی اجرا داشته باشه. تو ازش خواسته بودی که تورو هم با خودش ببره ولی منیجرش اجازه نداد (مودست کثافت-.-) دفترت رو برمیداری و شروع به نوشتن برنامه هات میکنی… همیشه عادت داری قبل از سوپرایز کردن نایل برنامه هات رو توی دفتر مخصوصت بنویسی تا هیچ چیزی رو جا نندازی.😊
سه روز دیگه نایل به خونه برمیگرده و تو تا اون موقع وقت داری که برای برنده شدن به عنوان بهترین خواننده ی ایرلندی توی سبک خودش یه جشن بدون نقص بگیری (ایشالاااT---T) لیست چیزایی که لازم داری رو مینویسی… (عام این قبل از 2020 عه و هنوز برنگشتن:"/ قراره 2020 برگردن*-*)
وقتی که نوشتنت تموم میشه نگاهی به لیست میندازی; یه لیست که بیشتر شبیه یه طومار شده و هر قسمت اون رو باید از فروشگاه یه طرف شهر بخری; و علاوه بر اون تو باید خونه رو هم آماده کنی…
به سمت اولین فروشگاه راه میفتی; اونجا خیلی نزدیکه ولی تو خریدای زیادی داری و مجبوری که با خودت ماشین ببری...
کنار خیابون پارک میکنی و وارد فروشگاه میشی.
اینجا فروشگاه مورد علاقه ی نایله; همیشه برای خریدن چیزای تزیینی به اینجا میاد و به بهانه های مختلف دوتایی جشن میگیرید😍
میری و کلی چیزای تزیینی میگیری. انقدر جایزه گرفته که حسابش از دستت در رفته پس تصمیم میگیری یه شمع علامت سوال بگیری تا یکم تنوع باشه🎂
اینجا همه چیز هست. کلی ریسه های رنگی و خوشگل میخری و یه بسته ی 24 تایی فشفشه😐😂😍 میخواستی تا حسابی سوپرایز بشه برای همین کلی نقشه کشیده بودی تا فشفشه ها رو توی جای جایه باغ بزاری*~*
میری قسمت برچسب های شبرنگی و دنبال حروف این جمله میگردی:
Happy your new prize Niall
وقتی که پیداشون میکنی از اونا هم توی سبدت میزاری.
به لیستت نگاه میکنی; خریدای این مغازه تموم شد.🎩
به سبد خریدت نگاه میکنی که دیگه جایی یه جفت جوراب هم نداره.😕
خریدا رو حساب میکنی و با کمک کارکنا اونا رو توی ماشین میزاری; خوبیش اینه که هیچکدوم احتیاجی به یخچال ندارن و تو میتونی با خیال راحت به مقصد بعدیت که فروشگاه مواد غذاییه حرکت کنی.
حدود نیم ساعتی میکشه تا به فروشگاه برسی. به ترافیک هزاران لعنت میفرستی که باعث شد برنامه هات عقب بیفتن.
میری داخل و با دیدن خوراکی ها چشمات برق میزنن😍 تو و نایل هردو برای خوراکی و خوردن میمیرید*~*
میری و هر چیزی که دم دستت پیدا میکنی رو برمیداری. (دلم نمیاد اسم خوراکی هارو بگم دلتون بخواد😕 ولی ناموصن همه نوع خوراکی رو بیارید تو ذهنتون دیگه)
خریداتو حساب میکنی. وات ده فاک از وسایل تزیینی هم بیشتر شدن! کاملا پوکر شدی وقتی فهمیدی با وجود خریدای قبلیت حداکثر نصف اینا توی صندوق جا میشه😐🍃
مجبوری صندلی عقب و صندلی شاگرد رو هم به خوراکیا اختصاص بدی.
وقتی که به زور وسایلا رو توی ماشین جا میدی سوار میشی… آهنگ Flicker شروع میشه به پخش شدن و تو همه ی خستگی های امروز رو از یادت میبری و به سوپرایزی که منتظره نایله فکر میکنی…😍👑
وقتی حواست به متن آهنگ جمع میشه ناخوداگاه شروع میکنی به خوندن با صدای بلند:
Then I think of the start🎼
And it echoes a spark
And I remember the magic electricity⚡️
Then I look in my heart💜
There's a light in the dark💫
Still a flicker of hope that you
first gave to me🍃
That I wanna keep👐🏻
Please don't leave
Please don't leave...😭
ماشین رو توی پارکینگ پارک میکنی و با دست پر از خرید به سمت خونه حرکت میکنی; خریدا اونقدر زیادن که مجبوری سه دفعه راه رو بری و بیای😕
وقتی تموم میشه از خستگی روی کاناپه ولو میشی. اونقدر خسته ای که دلت میخواد کارا رو بزاری برای فردا و بری بخوابی (غلط کردی پاشو کار کن ببینم-.-) از وقتی که نایل رفته حوصله ی تمیز کردن خونه رو نداشتی برای همین تیشرت نایل کنارت افتاده. بغلش میکنی و بوش میکنی*~* انگیزه ی کارت پیدا شد!😍 مثل جت از روی کاناپه بلند میشی و به سمت آشپزخونه میری...
به سمت آشپزخونه میری و از روی اپن خوراکی ها رو برمیداری. بعضیا رو توی یخچال و بقیشونو هم توی کابینت میزاری.
وقتی کارت تموم میشه میری تو حال و لباسا رو جمع میکنی. همه رو توی سبد میزاری و میندازی تو لباسشویی...
روز دوم:
دوباره از خونه میری بیرون تا برای نایل یه کادوی خوب و یه دست لباس هم برای خودت بخری.🎁 بعد از نیم ساعت گشتن توی پاساژ چشمت به یه عطر فروشی میخوره; یاده حرف نایل میفتی که دفعه ی پیش غر غر میکرد که چرا عطر با بوی پیتزا نداریم😍😂
میری داخل و یه عطر خاویار فوق العاده میخری👑(بوی خاویار نمیده ها=| تهش دون دون داره بهش میگن عطر خاویار:/) به سمت لباس فروشیا میری که یه لباس خیلی کیوت نظرتو جلب میکنه. بدون اینکه به بقیه لباسا توجه کنی میری داخل و بعد از پوشیدن میخریش

Imagine🎉Where stories live. Discover now