های هلمام
این ی فیکه خیلی خاص نیس
ی فیکه شیرینه
شیرینه عشقه دو تا بچه
نانا و چانیول*--*
قرار نیست از سی چپتر چهل تاش اسمات باشه :'
غلطی یا اشکالی چیزی داشت ممنون میشم بگید مرسی عال💙
YOU ARE READING
FoR ME
Fanfictionمن ی پسر بچه رو برای اولین بار داخل دیوارای این عمارت بزرگ دیدم اون زانوش زخمی بود من نزدیک رفتم تا کمکش کنم و ...پرستارش شدم..:)
حرفِ من
های هلمام
این ی فیکه خیلی خاص نیس
ی فیکه شیرینه
شیرینه عشقه دو تا بچه
نانا و چانیول*--*
قرار نیست از سی چپتر چهل تاش اسمات باشه :'
غلطی یا اشکالی چیزی داشت ممنون میشم بگید مرسی عال💙