دفتره برگه كاهى

298 52 8
                                    


مدته زياديه كه دستم سمته نوشتن نرفته منظورم نوشتن رو اون دفتره برگه كاهى..
هميشه با لبخند توش مينوشتم ، از روزى كه نتونستم راحت لبخند بزنم اونو كنار گذاشتم..
خواستم به خاطره هاى خوشى كه داشتم احترام بزارم..
يه دفتره ديگه رو ميز ديدم..
فقط برش داشتم و تو صحفه اولش نوشتم..

"من فقط يه خورده واسه اين اتفاقا جوون بودم،حالا يكم خسته ام"

28th Agust-11:56 Am

[AFTER MARGARAT]~by:LWhere stories live. Discover now