داستان از نگاه كيدنس"به باسنش نگاه نكن، به باسنش نگاه نكن! خاك بر سرت نگاهت رو از قمبل هاش بگير!"
همونطورى كه هات ترين پسر مدرسه از كنارم رد مى شد اينها رو پشت هم زمزمه كردم و تهش با كف دست كوبيدم توى لپم. بسه، ديگه نمى تونم!اصلا چطور بايد بتونم؟ موهاى شكلاتى رنگ داره، چشمهاش سبز زمردى ان، و بدنش يكجوريه كه دوست دارم خودم رو پرت كنم روش و يه جورى بكشونمش توى يه كلاس خالى تا باهم خاك برسرى كنيم... هر شب مياد توى خوابم و بله، خوابهام همه ازم دم نامشروعن.
"داداش سر جدت انقدر برادر من رو ديد نزن."
رفيقِ شفيقم، كريس، اين رو گفت و حس و حالم رو از بين برد، بالاخره نگاهم رو از جيس كه رفته بود تا با يك سرى از دخترهاى فلانِ مدرسه حرف بزنه گرفتم و به سقف نگاه كردم."ها؟ چى؟ من؟ كى؟ من؟ نه من! من نه! آره!"
گفتم و از سقف به زمين نگاه كردم.گندش بزنن، دوباره مچم رو گرفت... خب مى گم، حالا كه كار از كار گذشته يه نگاه ديگه هم بندازم ديگه، نندازم؟ نه! نه نه نكن! به اندازه ى كافى بى آبرو شدى، نگاهت را به زير بيفكن، كيدنس! نگاه نكن! نكن! نكـــــن! حالا... مى خواى يه نگاه كوچولو بنداز.. از قديم گفتن يه نظر حلاله به هر حال.
سرم رو بالا گرفتم تا ببينم كريس چيكار مى كنه. با ديدن قيافه اش اخم كردم. بنفش شده، اشك توى چشمهاش حلقه زده و همونطورى كه دلش رو گرفته افتاده روى زمين و داره با صداى بلند مى خنده.
"چيه؟"
همونطورى كه مى خنديد نگاهم كرد:
"همه اش رو با صداى بلند گفتى!"يا پيغمبر.
"نمى دونم در مورد چى حرف مى زنى!"
سريع گفتم و سعى كردم معصوم و بيگناه و صادق به نظر بيام.كار نكرد چون كريس همونطورى كه بلند مى شد و به لاكرش تكيه مى داد با خنده گفت:
"نگاهت را به زير بيفكن!"
بعد خنده اش شدت گرفت طورى كه خيال كردم الان سكته ى مغزى مى كنه ولى متاسفانه سكته ى مغزى نكرد و دوباره داد زد:
"نگاهت را به زير بيفكن!"لب و لوچه ام آويزون شد.
"دهنت رو ببند! تقصير من چه كه برادرت يه سكس گاده و نمى تونم با ديدن كون خوشگلش هيزبازى در نيارم؟"
همونطورى كه هنوز لب و لوچه ام آويزون بود گفتم و دست به سينه شدم. انتظار داشتم كريس دوباره بخنده اما خنده اش محو شد، چشمهاش درست شدن و با دستهاش توى صورتم بال بال زد."پس كه اينطور... من يه سكس گاد ام؟"
يه صداى صاف اين رو توى گوشم گفت، نفس هاش به گردنم خوردن و باعث شد بلرزم.
YOU ARE READING
Straight, right?
Fanfictionبرادر دوستم، با اون چشمهاى جذابش، قيافه ى هاتش، باسن خوشگلش، استريته، مگه نه؟ Translated by @otpclub