DARK HORSE

996 91 6
                                    



کای با تن خیسش از حموم در اومد و با حوله ای که روی سرش قرار داشت موهاشو خشک میکرد.همینطور که جلوی اینه قدی اتاقش وایستاده بود ،صدای پیام گوشیش نظرشو جلب کرد.دست از خشک کردن موهاش برداشت و بسمت گوشیش رفت.پیام از طرف بکهیون بود.

:پیامشو باز کرد

رئیس میگه امشب باید بهترین کارتو به هوادارات نشون بدی.در ضمن بازیکن یه کمپانیه دیگه هم قراره بیاد.پس اماده باش.مسابقه ساعت 9 شروع میشه

!کای پوزخند زد و تو دلش گفت:اینکه کاری نداره

گوشیشو خاموش کرد و بسمت لباساش رفت.یه شلوار جین تنگ با یه تیشرت استین حلقه ای سیاه پوشید.به ساعت دیواری اتاقش نگاه کرد.هنوز تا ساعت 9 خیلی مونده بود و کای ترجیح داد استراحت کنه

ساعت درست هشت شب بود که کای با خواب وحشتناکی که دیده بود بیدار شد.تنش کاملا خیس عرق بود و تا حالا سومین بارش بود که این خوابو میدید.دست هاشو رو صورتش کشید و از تخت پایین اومد.به ساعت نگاه کرد 5 : 8 . اهی از سر خستگیش کشید و به سمت کفش هاش رفت و اونهارو پوشید.رو به روی اینه قدی موهاشو درست کرد.از روی میز کنار اتاقش دستکش های مشکی رنگشو برداشت و از اتاقش بیرون دراومد.سوییچ موتورشو از روی جا کلیدی روی دیوار برداشت و بسمت گاراج رفت و  که همیشه عامل بردش بود انداختSuzuki hayabusaنگاهی به موتور

:لبخندی رو لباش نشست و بسمتش رفت

!ام بترکونیم نهDARK HORSE امشب قراره با 

خندید و به تنه ی فلزی مشکی موتورش دست کشید.همون لحظه صدای گوشیش زنگ خورد و کای بعد از اینکه دکمه سبزو لمس کرد صدای جیغ بکهیون تو گوشی پیچید

-هی کیم کای کجایییییییی؟رئیس بهم زنگ زده ،شدیدا عصبانیه اونوقت تو هنوز اینجا نیستیییییی!

+هی بک یکم اروم گوشم جر خورد!من الان میرسم.

بدون هیچ تردیدی گوشیشو قطع کرد و روی موتورش نشست و از خونه بیرون در اومد.

صدای هیاهو و تشویق هوادارن موتور سوار ها تنها صدای اونجا بود.

تمام رئیس های هر کمپانی به جز یه نفر در قسمت وی ای پی به پیست مسابقه خیره شده بودند. همه ی موتور سوار ها حضور داشتن جز کای.رئیس کای با حرص تو طول اتاق راه میرفت که با صدای ویراژ موتور داخل پیست،سرشو چرخوند.از پشت پنجره به کای که ردیف اول ایستاده بود خیره شد.طبق معمول کای دوباره دیر کرده بود و اینکارش باعث میشد رئیسش به فکر اخراج کردن از کمپانیش شه!ولی کای یکی از بهترین موتور سوار های جهان بود و اگه از دستش میداد کمپانیش تو معرض خطر قرار میگرفت.اما بازیکن ها بهتر از کای هم وجود داشت.میتونست با یه قرار داد ساده کای رو از کمپانی بندازه بیرون!

DARK HORSE - ONESHOT-Donde viven las historias. Descúbrelo ahora