تنهایی پر هیولا

993 49 21
                                    

داستان های نوین- پنجاه و چهار-

من از گذشته حامله ام. از تجاوزهای هر روزه اش. آینده، کودک حرامزاده ی همین گذشته است.

چند روز پیش گفتم شاید دنیا واقعا تموم شده. عین بعضی فیلم های مدرن که همیشه قبل از اینکه به پایان برسن، تموم می شن:

-         چرا همه یهو بلند شدن؟

-         نمی دونم. شاید همه با هم شاش شون گرفته نابغه!

-         ولی این یارو که تازه داشت می فهمید دوست دخترش ولش کرده یا مُرده.

-         خب به گمونم خودمون باید بفهمیم چی می شه.

-         ولی من نفهمیدم. به نظرت من یه احمقم؟

-         تو روزی شیش ساعت تو کتابخونه درس می خونی؟

-         معلومه که نه!

-         پس نگران هیچ چیز نباش.

در این صورت ما یه جور تیتراژ پایانی فیلمی مدرن با پایان باز هستیم. رو زمینه ای تاریک. تیتراژی پر از اسم های بی معنی که هیچ کس اندازه ی گه هم بهش اهمیت نمی ده و مثل عروج تاپاله ی سفید کفتر ها به سوی آسمان، همینطور از پائین به بالا می ره.

تو چنین تیتراژی باید از چی گفت؟ چه حرفی باید زد تا تماشاگر رو مجبور کنه چند دقیقه ای بیشتر روی صندلی بشینه. اصلا بنشینه که چی بشه. چرا داستان می نویسیم؟ چرا داستان می خونیم؟ خودتون می دونید جوابهاتون چقدر مسخرست.

قبل از اینکه ادامه بدید فعلا از من بپذیرید که این داستان به شکلی خاص قراره نوشته بشه. شیوه ی کار اینجوریه که من یه کتابو باز می کنم و با یه فرمول از داخلش یه سری کلمه استخراج می کنم و بعد درباره ی اون کلمه ها داستان می نویسم. مطمئن باشید جلوتر این مطلب رو به خوبی توضیح می دم. فرمولی که ازش استفاده می کنیم اینه:

(x^3)/4+2(x+1.26)

X از یک شروع می شه تا جایی که عدد بدست اومده از صفحات کتاب که صد و پنج صفحه ست بیشتر بشه. شیوه ی انتخاب کلمه اینطوریه که مثلا اگه به جای X دو بذارید کل عبارت مساوی 8.52 می شه. ما به صفحه ی هشت می ریم، خط پنجم رو پیدا می کنیم و کلمه ی دوم رو می خونیم. البته این کلمه نمی تونه حرف اضافه یا فعل باشه و اگر بود اولین کلمه بعدش رو انتخاب می کنیم. با این حساب کلمه ها این ها هستن:

لحظه، نرم، لب، زیرزمین، لائوتسه، رنده، جوهر واقعی

شاید بپرسید این فرمول رو از کجا پیدا کردم.خب جواب ساده ست. بهم الهام شد، از ماتحتم بیرون کشیدم.

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Sep 05, 2014 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

تنهایی پر هیولاDonde viven las historias. Descúbrelo ahora