لیام اول پیام میده
"سلام زین بدون پین آخراسمت, هاه چه ریتمی. حالت چطوره؟"
"واقعا لیام؟ هنوز یه هفته ام از طلاقمون نگذشته. چرا بهم پیام میدی؟"
"تو خودت خواستی طلاق بگیری زین,فقط میخواستم باهات صحبت کنم."
"تو میدونی چرا طلاق گرفتیم الاغ نازم. باهام بازی نکن😒"
"آره,چون من بهت خیانت کردم. میدونم ولی من مست بودم."
"بای بای لیام. تو فقط داری نمک رو زخمم میپاشی."
"زخمو پانسمان کن تا خوب بشه💩 بای زین,عاشقتم عشقم"
seen at 11:10 p.m.
YOU ARE READING
Messages"Ziam Short Story"-Translation
Fanfictionتکستهایی از زیامی که به تازگی طلاق گرفتن.