6

785 101 3
                                    

امروز سر ناهار اون یه پاکت نامه سمت من هل داد که روش یه رز قرمز قرار داشت

من نامه رو باز کردم و توش نوشته بود: «بهم افتخار میدی باهام بیای سر قرار؟!»

من سر تکون دادم و لبخند زدم.

از درون دلم میخواست از شادی جیغ بکشم و بالا پایین بپرم

I can't (ترجمه)Where stories live. Discover now