ساعت ۶:۳۰
زمان باقی مانده: ۱ ساعت .....کیونگسو جلوی در ساختمان ایستاد و به ساختمان نگاه کرد .
شمار قاتل هایی که کشته بود به ۲۰ نفر رسیده بود .
وارد ساختمان شد و سکوت خاصی کل ساختمان رو در برگرفت .
همه به کیونگسو زل زده بودند .کیونگسو پوزخندی زد :" چیه ؟ نمیتونید منو بکشید ؟ چون اینجا نباید کسی رو کشت ؟ حتی اگر اون من باشم ؟"
و بعد اسلحه اش رو از کمرش بیرون کشید . خشاب خالی رو ازاد کرد و خشاب دیگه ای رو جا زد . حالا فقط سه تا خشاب و یک اسلحه و دو تا چاقو براش باقی مونده بود .
اسلحه رو مسلح کرد :" من یک بار قانون شکستم . چرا حالا که دارممیمیرم قانون و دوباره نشکنم؟"
صدای رئیسش رو از بلندگو شنید :" خانم ها و اقایان من به شما ۵۰ دقیقه وقت میدم تا اینجارو ترک کنید . هر شخصی که میخواد و توانایی کشتن دو کیونگسو رو داره میتونه اینجا بمونه و بعد از ۵۰ دقیقه اون رو بکشه ."
کیونگسو لبخندی زد و زمزمه کرد:" من اومدم که خودت رو بکشم "
کیونگسو سر جاش ایستاد . کم کم افراد زیادی به سرعت از ساختمان خارج شدند .
کیونگسو به افردا باقی مونده نگاه کرد .
به نظر میومد تعدادشون به ۲۵ نفر رسیده باشه .
به ساعتش نگاه کرد . ۲۰ دقیقه از زندگیش باقی مونده بود .
_"خب . مثل اینکه فقط شمایید که میخوایید من رو بکشید . "
همه ی قاتل ها به هم نگاه کردند . :" بیایید مردونه من رو بکشید ! با اسلحه نمیتونید چون که من سریع تر از شماهام و همچنین کتم ضد گلوله اس !"
چند نفری به حرف کیونگسو پوزخند زدند .
کیونگسو اسلحه اش رو روی یکی از پیشخوان های ساختمان گذاشت و کتش رو کنارش پرت کرد . " بیایید بقیتون هم اسلحه تون رو یه جای مشخصی بذارید و هیچ کس به اسلحه اش دست نزنه ! عوضش ما با چاقو یا هر چیز دیگه ای مقابله میکنیم ها؟"و بعد یکی از چاقو هاش رو از کمرش بیرون کشید و ضامنش رو فشار داد .
بقیه قاتل ها هم دونه دونه اسلحشون رو زمین گذاشتند .
بلندگو اعلام کرد :" زمان باقی مانده از زندگی دو کیونگسو ۵ دقیقه "
کیونگسو پوزخندی زد .
صدای داد فردی شنیده شد که داشت به سمت کیونگسو هجوم میاورد . کیونگسو جا خالی داد و مچ دست فرد و گرفت . به سرعت اون رو پشت فرد پیچوند و مرد چاقو رو روی زمین انداخت .
کیونگسو با دست دیگش گردن مرد رو اسیر کرد و در کسری از ثانیه شکوند .
دو فرد دیگه به سمتش حمله کردند و کیونگسو برای یکی از اون ها جا خالی داد . اما چاقوی نفر دوم به بازوی اون برخورد کرد و برید .

YOU ARE READING
20 million Blood🍷
Fanfiction[COMPLETED] + Extra✔️ توجه! ایدهی این چند شاتی، از قسمت سوم فیلم جان ویک گرفته شده. درسته که شبیهشه ولی خیلی باهاش فرق داره و فقط ایدهی اولیش از اون گرفته شده. ◇───────◇───────◇ 🍷خلاصه: چیزی که قاتلهای حرفه ای دنیا رو دور ه...