"الکس"
زانوهاشو بغل کرد و با دستش جلوی دهنش رو گرفت تا کابوس روزهای بچگیش صدای نفس هاشو نشنوه ،صدای پای مردی که تلو تلو میخورد رعشه بر اندامش انداخت
بغض به گلوش چنگ می زد
قدم هایی که دنبالش می گشت نفسش رو تنگ و قلبشو جمع و فشرده میکردبدنش از ترس میلرزید چشماشو محکم بست تا به خیال خودش هیولا پیداش نکنه
چند دقیقه گذشت و وقتی خیالش راحت شد و دستشو از جلوی دهنش برداشت سینش باز به خس و خس افتاد دوباره با ترس جلوی دهنشو گرفت
مرد داشت از اتاق بیرون میرفت که نفس تنگش باز هم گرفتارش کرد و بی اختیار دستشو برداشت و حجم زیادی از هوا رو با صدای بلند وارد ریه های دردناکش کرد
مرد نیشخندی زد و به سمت کمد رفت و درشو باز کرد و با لبخندی کریه به بدن ظریفش زل زد
"بیا بیرون هنوز با هم کار داریم"
موهاشو کشید و بی رحمانه و بدون توجه به قدم های کودکانش به سمت سالن رفت و بچه رو وسط جمعیت پرت کرد
صدای همهمه ی مردای کثیفی که اومده بودن روی جسم و روح یه بچه کوچیک قیمت بذارن سالن رو پر کرده بود
پسر اون زن بدون شک پرستیدنی بود
موهای نرم و خرمایی رنگش روی شونه های کوچکش نامنظم ریخته بود و لب های قرمزش از استرس میلرزید
انگشت های ظریفشو تو هم گره میزد و با بهت و ترس به مردی که با نیشخند ریششو میخاروند و سر قیمتش با مشتریا چونه میزد نگاه کردمرد نگاهی به پسر بچه کرد و خوشحال از گرون بودن جنسی که به بازار اورده بود قهقه میزد
تا بلخره از جا بلند شد و گفت
آقایان برای این پسر زیبا پنج هزار دلار آخرین مبلغ اعلام شده کسی هست تا بخواد بهای بیشتری بپردازههمه سکوت کرده بودن و صاحب جدید با نیشخند به جنسی که خریده بود نگاه میکرد
"بیست هزار دلار"
صدای همهمه باز توی سالن پیچید و همه برگشتن به سمت مرد غریبه ای که قبلا توی هیچ مجلسی دیده نشده بود
مرد دلال چشم هاش برقی زد و به بچه خیره شد
بیشتر نبود؟
و سکوت که طولانی شد به مرد لبخند چاپلوسانه ای زد و به سمتش رفت
پول ها رو گرفت
و دستی که برای احترام جلو برد تو هوا موند"بچه رو بیار"
دلال سری تکون داد و به سمت جسم ضعیفی که روی زمین افتاده بود رفت و بلندش کرد بچه انگار که تازه متوجه باشد که صید شده بی توجه به صیاد دست و پا زد به هر کسی که می رسید التماس میکرد و روی پاهاشون می افتاد تا بلکه یه نفر کمکش کنه
YOU ARE READING
remember me [L.S]
Actionبلوز ینی چی؟ بذار نوبت خودت بشه بعد بپرسی بطری رو چرخوند خب حالا بگو بلوز یه موسیقیه که برده های افریقایی وقتی که درد زیادی متحمل میشدن ولی حرفی نمیتونستن بزنن میخوندن که نمایانگر غم درونیه تو هم غم درونی رو میشه از طرفت احساس کرد توی خنده هات وقتی...