تو کی هَستی ؟!

96 24 2
                                    


-احمق... سهون عاشقِ من شده
-چان چرت و پرت نگو

سهون رنگ به رو نداشت نمیدونست دیگه چطور میتونه توی صورت چان نیگا کنه . قلبش توی دهنش بود. چند تا نفس عمیق کشید و گوشیش رو برداشت و همونطور که حوله تنش بود به چان و کریس ملحق شد

-سلام کریس ازینورا؟!
-اوه های...
-چخبر ؟ اینورا نمیای معمولا ...

-خب آخه چان زنگ زد بیام که ...

چان آروم با پاش به نشونه ی "خفه شو" به پای کریس زد. سهون متوجه این حرکت شد اما بروش نیاورد .

-چانیول هیونگ. شماره لوهان رو بهم میدی ؟ اونروز که شمارشو داد گوشیم شارژ نداشت !

'آره بهتره فکر کنن من واقعا عاشق لوهانم ... چطور تونستم عاشق کسی بشم که برام مثل برادر بوده'

چان گوشیش رو به سمت سهون پرت کرد و سهون شماره رو سِیو کرد
-مرسی هیونگ
و رفت... کریس رو به چان گفت :
-شماره لوهان میخواد چیکار ؟!
-من چه بدونم اخه ؟!؟؟! خواسته دیگه!

÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

-یابوسِیو...سلام لوهان شی ! سهونم
-اوه سلام سهون شی !

-میشه ببینمت ؟ یه مشکلی دارم که فکر کنم تنها راه حلش تویی...

-عجیبه... ولی باشه! اگ میخوای الانم سرم خلوته. بیا خونم
-باشه مرسی آنیونگ

÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

-کجا میری ؟ تیپ زدی شیک کردی
-پیش لوهان هیونگ
-چرا باید بری پیشش ...؟!
سهون سکوت کرد

-از کِی اینقد شجاع شدی که با کراشت چشن تو چشم بشی ؟ اوووه سهونی چقد بزرگ شده !

سهون نگاه عاقل اندر سفیهی به چان انداخت
-با نمک بود آفرین... بای

-مراقب باش
÷÷÷÷÷÷÷

-سلام
-سلام خوش اومدی!
-مرسی

تصویرِ جالبی بود ... دقیقا برعکس خونه ی چان ... خونه ی لوهان خیلی بهم ریخته بود اما خونه چان همیشه تمیز بود! شاید لوهان خیلی آبمیوه دوست داشت چون همه جا پر از پاکت آبمیوه بود.

-آیگو ببخشید اینقدر بهم ریختس... تو فقط یهویی زنگ زدی

-مهم نیس

-اوه خب موضوع چیه ؟

-خب یه اتفاقی افتاده میشه برم سر اصل مطلب ؟
لوهان به نشونه موافقت سر تکون داد

-میشه چند وقت خونه ی تو بمونم ؟ میدونم زیاد همدیگرو نمیشناسیم اعتماد کردن به یه غریبه یکم سخته ولی فقط کافیه تو به بازیت برسی منم فقط یه گوشه از خونتو میگیرم ! خرجمو خودم میدم .حاضرم حتی...

-وایسا وایسا... قدمت رو چشم من مشکلی ندارم اتفاقا من خیلی تنهام ولی دقیقا چی باعث شده اینقدر از چان فاصله بگیری ؟

symphony of darknessWhere stories live. Discover now