الان ساعت 10:49 دقیقه شبه. من داشتم فکر میکردم که ما الان چیکار میکردیم اگه تو هنوز اینجا کنار من بودی؟
شاید در حالی که همدیگه رو بغل کرده بودیم روی تخت فیلم ماراتن میدیدیم یا شایدم داشتیم در مقابل هم ماریو بازی میکردیم و نور تلوزیون تنها نوری بود که اتاقو روشن میکرد ولی الان این فقط شعله های آتشه که دارن میدرخشن.
===============
امیدوارم دوسش داشته باشین. :)
YOU ARE READING
𝕭𝖚𝖗𝖓𝖎𝖓𝖌ঔৣ [persian translation]
Short Storyوقتی نامجون عکس های جینو برای جین میسوزونه... ❖︎ اسم: سوزاندن ❖︎کاپل اصلی: نامجین ❖︎ژانر: غمگین، کوتاه ❖︎نویسنده: sashimingyu ❖︎مترجم: Nyxowy [Compeleted]