هوسوک امروز اومده بود تا به من سر بزنه. گفت خیلی داغونم. (like shit) عصبانی شدم و بیرونش کردم.و گریه کردم. هیچ وقت نمیدونستم این همه اشک دارم. من میدونم هوسوک اومده بود اینجا چون بهم اهمیت میده ولی چرا باید بزارم بهم اهمیت بده وقتی حتی خودم به خودم اهمیت نمیدم؟
============
♡
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝕭𝖚𝖗𝖓𝖎𝖓𝖌ঔৣ [persian translation]
Contoوقتی نامجون عکس های جینو برای جین میسوزونه... ❖︎ اسم: سوزاندن ❖︎کاپل اصلی: نامجین ❖︎ژانر: غمگین، کوتاه ❖︎نویسنده: sashimingyu ❖︎مترجم: Nyxowy [Compeleted]