درحالی که سرم رو با استرس و آرومآروم بالا میارم، یکی از افراد روبی رو میبینم که با نیشخند کثیفی به سمتم میاد...
آب دهنمو قورت میدم و با ترس برمیگردم تا به راهم ادامه بدم که به یکی برخورد میکنم!
دوباره سرمو میارم بالا و ایندفه روبی رو میبینم که جلوم وایساده و با هیزی به پاهای لختم خیره شده!
با نگاه جذابی به چشام زل میزنه و میگه:
= هی بیبیگرل...
قبل از اینک بتونم بهش جوابی بدم، سریع خم میشه و دستشو زیر زانوم میزاره و بلندم میکنه و روی شونش میندازه!
بغض میکنم و به کمرش مشت میزنم:
+ منو بزار پایین!
صدای خنده روبی تو راهرو خالی مدرسه اِکو میشه و محکم دم باسنم میزنه...
بغضم میترکه و اشکام رو گونههام میریزع...
روبی در یه کلاس رو باز میکنه و منو با خشونت میندازه روی زمین و درو محکم میبنده!
با استین هودیم اشکامو پاک میکنم و دماغمو بالا میکشم؛ با گیجی به اطرافم نگاه میکنم و تازه میفهمم توی اتاق شطرنج مدرسهایم!
با ترس برمیگردم و به روبی نگاه میکنم...
و با تِته پِته میگم: بِ-بزار برم...
پوزخندهای میزنه و به سمتم میاد و دستش رو دور کمرم حلقه میکنه و آروم میبره پایین و باسنمو تو دستش میگیره:
= تازه گیرت اوردم، بیب!
سعی میکنم هُلش بدم که روبی قاطی میکنه و پهلوم رو چَنگ میزنه و روی میز شطرنج خَمم میکنه...
دستشو لای پاهام و بین رونام میزاره و با آرامش دستش رو به سمت بالا میکشه و دامنم رو میده بالا!
محکم دم باسنم میخوابونه...
جیغی میزنم و زیر دستش وول میزنم!
دستشو تو موهام میکنه و موهامو با خشونت میکشه، دم گوشم با عصبانیت زمزمه میکنه:
= اینقد وول نخور جنده!
و با حرص دستشو لای پاهام میزاره و خیلی محکم پوسیمو میماله...
حس خوبی بهم میده!
کنترلم رو از دست میدم و صدای نالم تو اتاق میپیچه:
+ آهـــــه! عوووم... فاعک
سرمو برمیگردونم و وقتی نگام تو نگاه ترسناک روبی میوفته چشامو میدزدم و سرمو به میز فشار میدم...
روبی دستشو از شرتم رد میکنه و رو شکاف پوسیم بالا پایین میکنه!
محکم رو سوراخم میزنه و میگ:
YOU ARE READING
Fuck Love [LGBT]
Romanceچهقدر آدم باید بیپَناه باشه... که توی آغوش شِکنجهگَرِش، گِریه کنه؟ [♤ ♡ ◇ ♧] این رمان شیپ لزبینـه و اِصماتش هم زیاده! امیدوارم خوشتون بیاد... پارت معرفی رو حتما مطالعه کنید، خیلی مهمه! ممنون میشم اگه لذت بردید تمام پارتهارو ووت بدین و نظراتتو...