اصمات Stories

Refine by tag:

4 Stories

"your eyes" by tae_kook2729
#1
"your eyes"by مِلونی🩸
[کامل شده] "جیمینی..بلخره یه روزی تورو مال خودم میکنم حتی شده دنیا رو آتیش بزنم البته همراه آدماش!" . _میدونی آقای پارک....من رو همیشه آروم میدیدی...من کلا آدم...
"hell" by tae_kook2729
#2
"hell"by مِلونی🩸
"جهنم" یکی بود،اون یکی هم بود ولی عشقی بینشون نبود! اونجا همه چی زوری بود:نفس کشیدن،زندگی.کردن،ازدواج کردن و عاشق شدن... اون هم زیادی خسته بود پس کمی با تیغ رو...
"Cemetery" by tae_kook2729
#3
"Cemetery"by مِلونی🩸
🪦قبرستان🪦 گلوله سینه اش رو شکافت و روی قلبش حفره ای ایجاد کرد و آخرین چیزی که شنید صدای فریاد پسری بود که میدونست قراره با رفتنش نابود بشه...پس آروم لب زد: _متاسفم. . ...
"hate" by tae_kook2729
#4
"hate"by مِلونی🩸
"تنفر" سایکوپت ترین رئیس مافیای جهان به خاطر اتهام به قتل خانوادش به زندان اَش(خاکستر) فرستاده میشه؛ و مین یونگی بهترین وکیل رو برای رفیقش استخدام میکنه...بی خ...