بالاخره بعد از تموم شدنِ‌سطر های طولانیِ نصیحت های خانوم سون، موفق شدیم به زور اجازه‌ی رفتن از مدرسه رو بگیریم
از مدرسه خارج شدیم
کنار چانیول قدم میزدم و هنوز قلبم بخاطر اتفاق چند دقیقه پیش تند میزد
-چشات پف کرده
سرشو به طرفم برنگردوند، همونطور که به جلو خیره بود، سرد گفت
جوابی ندادم و نفس عمیقی کشیدم
لبامو به هم فشار دادم
نفسِ عصبی کشید و یهویی ایستاد و روبروم قرار گرفت
-یونگ چیزی که فکر میکنم درسته؟
برای دقیقه‌ای با اضطراب چشمامو به صورتش دوختم، اخم کرده بود
دقیق میدونستم منظورش چیه
اخلاقم راجب جونگین...
آروم سعی کردم بزنمش کنار
-من از کجا بدونم راجب چی فکر میکنی؟
آب دهنمو صدادار قورت دادم که دستمو کشید و منو به زور برگردوند سمتِ خودش
-میدونم یه اتفاقایی داره میفته!
دستمو با ضرب از دستاش آزاد کردم
-اشتباه میکنی چانیول...! چه اتفاقِ کوفتی‌ای میتونه بیفته؟
سرشو با حرص خم کرد تا بهتر به چشام زل بزنه
-پس واسه هیچی گریه میکردی؟ اینطوره؟
چشم غره‌ی عصبی‌ای زدم و صورتمو سمت خیابون برگردوندم
-بخاطر مامان بابای لعنتیم بود...مگه نگفتم همونجا!
سرشو به چپ و راست تکون داد و دست به سینه شد
-دروغ میگی! بیشتر از یه هفتس تنها بودی، مگه بچه‌ای گریه کنی؟
خودم میدونستم،
میدونستم که خیلی عوض شدم
میدونستم شبیهِ خودم نیستم
داشتم تغییر میکردم؟ دلم گرفته بود؟ عذاب میدیدم؟
حس کسیو داشتم که سالهاست دلتنگه
کسی که منتظره، هنوزم منتظره یه معجزه
نمیدونستم چرا این حسو دارم
فقط میدونستم همشون نمیتونه بخاطر پدر و مادرم باشه
من هیچوقت بهشون وابسته نبودم
سعی کردم بغض نکنم، اما در اخر صدام لرزید
-نمیدونم چم شده، نمیفهمم دلیل رفتارام چیه! دلیل اون همه حس بدو نمیدونم، نمیدونم چه بلایی داره سرم میاد، حس میکنم یه چیزی قلبمو فشار میده، انگار سردرگمم، ذهنم خالیه نمیتونم درست فکر کنم‌نمیفهمم چه اتفاقی برام افتاده...
نفهمیدم گریم گرفته
فقط میدونستم این حس عذابم میده
اذیتم میکنه، نمیذاره نفس بکشم
دلم میخواست برگردم به روزای قبلم، زمانی که هیچی برام اهمیت نداشت
زمانی که حس شادی میکردم و تنهاییمو حس نمیکردم
چانیول که دستپاچه شده بود، دستشو رو شونم گذاشت و چتری هامو درست کرد
-آروم باش، من کنارت هستم میتونیم باهم حلش کنیم
YOU ARE READING
All Of Me ☪
Teen Fictionچی میشه اگه اتفاقی که نباید، بین چهارتا دوست بیفته و اونارو درگیر مسائل جدید کنه...؟ یونگ باید با خودش بجنگه یا با احساساتش؟ -------- @Silver_Mun
