chapter 6

40 6 0
                                    

میشه اول ووت بدید

*قضاوت کنی قضاوت خواهی شد*

هری"این دفعه فقط این دفعه از حرفی که زد میگذرم چون تازه واردی اگه یبار دیگه تکرار شه بدترین تنبیه من نصیبت میشه هرجور راحتی حالا"

سارا تازه از هری ترسیده بود سعی کرد افکارش و بریزه کنار و یکم استراحت کنه



وقتی چشماش و باز کرد رسیده بودن به ی ویلا خیلی خیلی بزرگ اون ویلا واقعا بزرگ بود
نه اینکه خونه خودشون بزرگ نباشه ولی در برابر این
واقعا هیچ بود
(عکس بالا عکس خونس)
پیاده شدن و وارد خونه شدن
توی خونه حتی از بیرونش هم قشنگ تر بود
هری"بیا باید خونرو نشونت بدم

اینجا اشپزخونس ی خدمتکار داره جنی

اینجا هم حال خونه"با اینکه پسره سلیقه خوبی داره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


اینجا هم حال خونه"
با اینکه پسره سلیقه خوبی داره


رفت طبقه بالا رو به ی اتاق کرد و گفت
″اینم اتاقته
خودت میری یا میخوای تا باهات بیام تا تو اتاق؟😉😏″
با تنفر زیادی ک داشتم نگاهش کردم
و بعد وارد اتاق شدم و واو
اینجا همچی سفید مشکی بود و ی جور تضاد وجود داشت
کل این زندگی برای من ی تضاد بود
مثل همین اتاق
رنگش سفید و مشکی
مثل اخلاق من و لویی
مثل همچی:)
رفتم تو اتاق و رو تختی که صدای قژ قژ میداد نشستم
ولی طولی نکشید و اشک از چشام سرازیر شد
چرا من؟
منی که درحق کسی بدی نکردم
منی که تنها جرمم این بود که یک بار عاشق اون نگاه اقیانوسی شدم:)
این زندگی برام ی چاه عمیق شده:)
ولی من میتونم ادامه بدم و احتمالا ی راهی برای خلاص شدن از دست این پسر هست




...
خب سلام سلام🙂💙
میدونم میدونم خیلی وقته اپ نکردم و خیلی معذرت می‌خوام😁💞
ولی از این ب بعد سعی میکنم زود تر بیام
و با ایده های جدید تر
راستی
کتاب جدیدم و بخونید که از البوم فولکر تیلور الهام گرفتم
اسمش مثلث عشقیه

میخونین؟😶

ممنون میشم ووت بدید و نظراتتون و کامنت کنین

ببخشید اگه پارت مزخرفی بود
و اینم بدونین پارت های جالبش مونده

صبور باشین کیوت گرلز😻

مراقب خودتون و مهربونیاتون باشید
ᴡɪᴛʜ ᴀʟʟ ᴛʜᴇ ʟᴏᴠᴇ
sᴇᴛʏ


You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 02, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

the life gameWhere stories live. Discover now